automagically

جمله های نمونه

1. This led to grotesque practices like automagically injecting javascript that trapped clicks and converted them into state-gathering POSTs.
[ترجمه گوگل]این منجر به شیوه‌های عجیب و غریب مانند تزریق خودکار جاوا اسکریپت شد که کلیک‌ها را به دام انداخته و آنها را به پست‌های جمع‌آوری وضعیت تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]این منجر به رفتارهای عجیب و غریب مانند automagically تزریق javascript شد که به دام افتادند و آن ها را تبدیل به posts های گرد آوری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Next, I automagically assign property values to the Entity instance associated with tickets.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، من به طور خودکار مقادیر ویژگی را به نمونه Entity مرتبط با بلیط ها اختصاص می دهم
[ترجمه ترگمان]سپس، من مقادیر دارایی را به عنوان مثال دیگر مرتبط با بلیط ها تخصیص می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many Web frameworks, for example, automagically construct "actions," "templates," or something else that serve as your starting point.
[ترجمه گوگل]برای مثال، بسیاری از چارچوب‌های وب به طور خودکار «اقدامات»، «الگوها» یا چیز دیگری را می‌سازند که نقطه شروع شما باشد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، بسیاری از چارچوب های اینترنتی، \"اقدامات\"، \"قالب ها\" یا چیزی دیگر هستند که به عنوان نقطه شروع شما عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. were configured automagically by the PDE, while others, like "org. eclipse. debug. core" will be added when the actions are coded.
[ترجمه گوگل]به طور خودکار توسط PDE پیکربندی شدند، در حالی که موارد دیگر مانند "org eclipse debug core" هنگامی که اقدامات کدگذاری می شوند اضافه می شوند
[ترجمه ترگمان]توسط the شکل گرفت، در حالی که بقیه، مانند \"org\" کسوف debug زمانی که کنش ها کدگذاری می شوند، هسته \" اضافه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eclipse writes the superclass automagically with its new methods and alters the sibling classes to use the new superclass.
[ترجمه گوگل]Eclipse با روش‌های جدید خود، سوپرکلاس را به صورت خودکار می‌نویسد و کلاس‌های خواهر و برادر را برای استفاده از سوپرکلاس جدید تغییر می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اکلیپس با روش های جدید خود the automagically را با استفاده از روش های جدید تغییر می دهد و کلاس های خواهر و sibling را تغییر می دهد تا از superclass جدید استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The width of the filename column in the file listboxes. Set this to 0 to have this column automagically resize.
[ترجمه گوگل]عرض ستون نام فایل در لیست باکس های فایل این را روی 0 تنظیم کنید تا اندازه این ستون به طور خودکار تغییر کند
[ترجمه ترگمان]عرض ستون پرونده در فایل listboxes این را بر روی ۰ تنظیم کنید تا این ستون automagically اندازه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Something has happened that is unexplained or seems almost magical. "I tried to put that piece in twice, but on the third try, it automagically fit".
[ترجمه گوگل]اتفاقی افتاده است که غیرقابل توضیح است یا تقریباً جادویی به نظر می رسد "من دو بار سعی کردم آن قطعه را در آن قرار دهم، اما در تلاش سوم، به طور خودکار جا افتاد "
[ترجمه ترگمان]چیزی اتفاق افتاده که غیرقابل توضیح است و یا تقریبا جادویی به نظر می رسد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Only then are you ready to alter the rest of the body (everything that isn't an ) to have it automagically add the comments.
[ترجمه گوگل]فقط در این صورت است که می‌توانید بقیه بدنه (هر چیزی که نیست) را تغییر دهید تا به طور خودکار نظرات را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]تنها پس از آن آماده اید تا بقیه قسمت های بدن را تغییر دهید (همه چیز که نیست)باید نظرات خود را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If your command gets close to the right-hand prompt, that prompt will automagically disappear, leaving all that extra space for your command.
[ترجمه گوگل]اگر دستور شما به اعلان سمت راست نزدیک شود، آن فرمان به طور خودکار ناپدید می شود و تمام فضای اضافی برای دستور شما باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]اگر فرمان شما به سرعت سمت راست نزدیک شود، آن فوری ناپدید خواهد شد و همه آن فضای اضافی برای فرمان شما باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• automatically due to an unknown reason, independently as a result of unknown factors (slang)

پیشنهاد کاربران