1. The autocratic government call out the army to suppress the workers'strike.
[ترجمه گوگل]دولت خودکامه ارتش را به سرکوب اعتصاب کارگران فرا می خواند
[ترجمه ترگمان]دولت استبدادی از ارتش خواست تا اعتصاب کارگران را سرکوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some feudal states were ruled by autocratic kings.
[ترجمه گوگل]برخی از دولت های فئودالی توسط پادشاهان خودکامه اداره می شدند
[ترجمه ترگمان]برخی ایالات فئودالی توسط پادشاهان استبدادی اداره می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The President resigned after 30 years of autocratic rule.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور پس از 30 سال حکومت استبدادی استعفا داد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور بعد از ۳۰ سال حکومت استبدادی از سمت خود استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It can be autocratic and invade our privacy in ways that earlier generations could not have envisioned.
[ترجمه گوگل]این می تواند خودکامه باشد و به حریم خصوصی ما به گونه ای تجاوز کند که نسل های قبلی نمی توانستند تصور کنند
[ترجمه ترگمان]این می تواند استبدادی باشد و به گونه ای به حریم خصوصی ما تجاوز کند که نسل های پیشین قادر به پیش بینی آن نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Subservience was expected from children, and sometimes the autocratic power of the father was enforced by law.
[ترجمه گوگل]اطاعت از فرزندان انتظار می رفت و گاه قدرت استبدادی پدر به موجب قانون اعمال می شد
[ترجمه ترگمان]Subservience از کودکان انتظار می رفت، و گاهی قدرت استبدادی پدرش به وسیله قانون اجرا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But critics have accused him of being autocratic and intolerant of dissent.
[ترجمه گوگل]اما منتقدان او را به استبداد و عدم تحمل مخالفان متهم کرده اند
[ترجمه ترگمان]اما منتقدان وی را متهم به استبدادی و تحمل مخالفت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His was a dark, autocratic face, with clear-cut features that held an austere masculine beauty.
[ترجمه گوگل]او چهره ای تیره و خودکامه، با ویژگی های واضحی داشت که زیبایی مردانه سختی را در خود داشت
[ترجمه ترگمان]چهره ای تاریک و استبدادی بود، با ویژگی هایی که زیبایی مردانه ساده ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Boys in an autocratic group were more dependent on their leader, and submissive; their hostility was towards each other.
[ترجمه گوگل]پسران در یک گروه خودکامه بیشتر به رهبر خود وابسته و مطیع بودند دشمنی آنها نسبت به یکدیگر بود
[ترجمه ترگمان]پسران در یک گروه مستبدانه بیشتر به رهبری خود وابسته بودند و اطاعت می کردند؛ خصومت آن ها نسبت به یکدیگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This unequal relationship was reflected in the autocratic, all-powerful state headed usually by one person.
[ترجمه گوگل]این رابطه نابرابر در دولت مطلقه و خودکامه که معمولاً توسط یک نفر رهبری می شد منعکس شد
[ترجمه ترگمان]این رابطه نابرابر در استبدادی که معمولا توسط یک نفر رهبری می شود، منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In a kind of republican primogeniture, autocratic leaders groom their sons to succeed them.
[ترجمه گوگل]در نوعی دوران اولیه جمهوری خواهی، رهبران خودکامه پسران خود را برای جانشینی آنها اصلاح می کنند
[ترجمه ترگمان]در نوعی از رهبران جمهوری خواه، رهبران autocratic پسران خود را برای جانشینی شان آماده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Management critique A bit more autocratic than he would like to believe, stemming from a conviction that he is right.
[ترجمه گوگل]نقد مدیریت کمی مستبدتر از آن چیزی است که او بخواهد باور کند، که ناشی از این اعتقاد است که حق با اوست
[ترجمه ترگمان]انتقاد مدیریتی کمی more از آنچه او می خواهد باور کند، ناشی از اعتقاد به اینکه حق با او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I think we have to be autocratic about officers, at first, in order to start something.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم برای شروع کاری در ابتدا باید در مورد افسران مستبد باشیم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم باید در ابتدا باید در مورد افسران استبدادی باشیم تا چیزی را شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. So the government system is not autocratic monarchy or absolute monarchy.
[ترجمه گوگل]پس نظام حکومتی سلطنت استبدادی یا سلطنت مطلقه نیست
[ترجمه ترگمان]بنابراین نظام حکومتی پادشاهی استبدادی یا سلطنت مطلقه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. During feudal and autocratic rule system, history had proved that "running the country morally", compared with "running the country lawfully ", has more graciousity and vitality .
[ترجمه گوگل]در دوران حکومت فئودالی و خودکامه، تاریخ ثابت کرده بود که «اداره اخلاقی مملکت» در مقایسه با «مشروعیت اداره کشور» از فضل و نشاط بیشتری برخوردار است
[ترجمه ترگمان]در طول سیستم حکومت مستبدانه و مستبدانه، تاریخ ثابت کرده بود که \"اداره کردن کشور از نظر اخلاقی\"، در مقایسه با \"اداره کشور به طور قانونی\"، graciousity و سرزندگی بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید