صفت ( adjective )
مشتقات: austerely (adv.), austereness (n.)
مشتقات: austerely (adv.), austereness (n.)
• (1) تعریف: having a stern or solemn appearance or personality.
• مترادف: severe, solemn
• متضاد: genial
• مشابه: forbidding, grave, rigid, serious, sober, stern, unbending
• مترادف: severe, solemn
• متضاد: genial
• مشابه: forbidding, grave, rigid, serious, sober, stern, unbending
- The austere clergyman was somewhat frightening to the children.
[ترجمه گوگل] روحانی سختگیر تا حدودی برای بچه ها ترسناک بود
[ترجمه ترگمان] این کشیش ناهنجار تا اندازه ای برای بچه ها ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این کشیش ناهنجار تا اندازه ای برای بچه ها ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: having nothing more than what is strictly necessary; very simple or plain.
• مترادف: modest, plain
• متضاد: aureate, lush, ornate
• مشابه: humble, prosaic, severe, simple, stringent, unadorned
• مترادف: modest, plain
• متضاد: aureate, lush, ornate
• مشابه: humble, prosaic, severe, simple, stringent, unadorned
- The doctor put her on an austere diet.
[ترجمه ریحانه] دکتر به او یک رژیم غذایی سخت گیرانه داد|
[ترجمه گوگل] دکتر او را تحت یک رژیم غذایی سخت قرار داد[ترجمه ترگمان] دکتر رژیم غذایی او را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her room in the hospital was austere, and this made her appreciate the flowers even more.
[ترجمه احصان] اتاق اون توی بیمارستان ساده و بی تجمل بود، و این سادگی باعث شد از وجود گل ها توی اتاقش بیشتر خرسند باشد.|
[ترجمه گوگل] اتاق او در بیمارستان ریاضت بود و این باعث شد که او بیشتر از گلها قدردانی کند[ترجمه ترگمان] اتاق او در بیمارستان ناهنجار بود، و این باعث می شد که او بیشتر از این گل ها خوشش بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: strict or ascetic in manner of living.
• مترادف: abstinent, ascetic, severe, strict
• متضاد: luxurious
• مشابه: abstemious, monastic, puritanical, rigorous
• مترادف: abstinent, ascetic, severe, strict
• متضاد: luxurious
• مشابه: abstemious, monastic, puritanical, rigorous
- He was suited to the austere life of a monk.
[ترجمه گوگل] او برای زندگی سخت یک راهب مناسب بود
[ترجمه ترگمان] او برای زندگی ناهنجار یک راهب، مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او برای زندگی ناهنجار یک راهب، مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید