auric

/ˈɔːrɪk//ˈɔːrɪk/

معنی: طلایی، گوشی
معانی دیگر: وابسته به طلا، دارای طلا، زرین، وابسته بگوش یا سامعه

جمله های نمونه

1. Smoke clears one's auric field of entities related to the patterns that one is releasing.
[ترجمه گوگل]دود میدان گوش فرد را از موجودیت های مرتبط با الگوهایی که آزاد می کند پاک می کند
[ترجمه ترگمان]دود یک رشته دوگانه از نهاده ای مرتبط با الگوهایی که یکی از آن ها آزاد می شود را پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Colors are more vivid and each person's auric field can be seen by all and is considered to be a normal attribute.
[ترجمه گوگل]رنگ ها زنده تر هستند و میدان گوش هر فرد برای همه قابل مشاهده است و به عنوان یک ویژگی عادی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]رنگ ها واضح تر هستند و میدان auric هر فرد را می توان با همه دید و یک ویژگی نرمال در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Auric Goldfinger: You are quite right, Mr. Bond . You are worth more to me alive.
[ترجمه گوگل]اوریک گلدفینگر: شما کاملاً درست می گویید، آقای باند تو زنده برای من ارزش بیشتری داری
[ترجمه ترگمان]کاملا حق با شماست آقای باند تو برای من ارزش بیشتری داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our personal guardian angel resides in our auric field.
[ترجمه گوگل]فرشته نگهبان شخصی ما در ناحیه اوریک ما ساکن است
[ترجمه ترگمان]فرشته محافظ شخصی ما در مزرعه auric ساکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Last, let us synthesize our large chakras and auric field.
[ترجمه گوگل]در آخر، اجازه دهید چاکراهای بزرگ و میدان اوریک خود را سنتز کنیم
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته اجازه دهید میدان بزرگ chakras و auric را بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Auric Goldfinger: I trust he will be more successful.
[ترجمه گوگل]اوریک گلدفینگر: من اطمینان دارم که او موفق تر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اطمینان دارم که موفق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The astral body, also known as the emotional body, reflects most of the auric colouring.
[ترجمه گوگل]کالبد اختری که به عنوان بدن عاطفی نیز شناخته می‌شود، بیشتر رنگ‌های اوریک را منعکس می‌کند
[ترجمه ترگمان]بدن astral که به عنوان بدنه عاطفی نیز شناخته می شود، بیشتر رنگ auric را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then visualize that your energy is'blending with the etheric layer of your auric field.
[ترجمه گوگل]سپس تصور کنید که انرژی شما با لایه اتری میدان اوریک شما ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]سپس تصور کنید که انرژی شما با لایه etheric میدان auric ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper introduced process and technology of recovery of gold from waste auric electroplate liquor, gold plating wastes, auric alloy wastes, gold foiling wastes, auric ashes, etc.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی فرآیند و فناوری بازیابی طلا از ضایعات مشروب الکتریسیته اوریک، ضایعات آبکاری طلا، ضایعات آلیاژ اوریک، ضایعات ورق طلا، خاکستر اوریک و غیره پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند و فن آوری بازیابی طلا را از مواد زائد auric electroplate، ضایعات plating طلا، ضایعات فلزی auric، دفع زباله، خاکستر auric و غیره معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One will see the chi energy movement in one's auric photo.
[ترجمه گوگل]شخص حرکت انرژی چی را در عکس اوریک خود خواهد دید
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها حرکت انرژی چی را در عکس auric خواهد دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now anchor your source firmly into the feet, pushing it out throughout your auric field.
[ترجمه گوگل]اکنون منبع خود را محکم به پاها لنگر بزنید و آن را در سراسر میدان گوش به بیرون فشار دهید
[ترجمه ترگمان]حالا منبع شما را محکم در پای خود قرار می دهد و آن را از میان زمین auric بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An advanced electrolytic process using high molecular polymer film as the diaphram to prepare high purity auric potassium cyanide was presented as the subsequent purification process.
[ترجمه گوگل]یک فرآیند الکترولیتی پیشرفته با استفاده از فیلم پلیمری مولکولی بالا به عنوان دیافرام برای تهیه سیانید پتاسیم اوریک با خلوص بالا به عنوان فرآیند تصفیه بعدی ارائه شد
[ترجمه ترگمان]یک فرآیند الکترولیتی پیشرفته با استفاده از لایه قوی پلی مر به عنوان the برای آماده سازی خلوص بالا auric پتاسیم به عنوان فرآیند تصفیه بعدی ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You do not touch the person -- just the auric field of that person.
[ترجمه گوگل]شما شخص را لمس نمی کنید -- فقط میدان گوش آن شخص
[ترجمه ترگمان]شما فرد را لمس نمی کنید - - تنها میدان auric آن فرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طلایی (صفت)
auburn, golden, gilt, auric, aureate

گوشی (صفت)
auric, otic, aural, auricular

تخصصی

[زمین شناسی] طلایی به ماده ای گفته می شود که حاوی طلا باشد ،خصوصا طلا در حالت 3 ظرفیتی آن. مقایسه شود با: auriferous (طلا دار – مثلا معدن یا سنگ – طلا آور، زرآور، زرخیز، طلادار) .

انگلیسی به انگلیسی

• containing gold (chemistry)

پیشنهاد کاربران

بپرس