aura

/ˈɔːrə//ˈɔːrə/

معنی: رایحه، تشعشع نورانی، نشیه و تجلی ر ماده
معانی دیگر: حالت و روحیه (شخص یا چیز یا محل)، تجلی، هاله، عطر، بخار یا بو یا هر چیز نامرئی که از جسمی متصاعد شود، محیط نامرئی، نشئه و تجلی هر ماده مثل بوی گل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: aurae, auras
(1) تعریف: the subtle emanation of a quality or condition of someone or something.
مشابه: air, aroma, odor

- She has an aura of absolute confidence.
[ترجمه گوگل] او هاله ای از اعتماد به نفس مطلق دارد
[ترجمه ترگمان] او دارای هاله ای از اعتماد مطلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a subtle luminousness believed by some to surround living things and to contain information about them.

- The color of the aura I see around her indicates that she is a sensitive and caring person.
[ترجمه گوگل] رنگ هاله ای که در اطرافش می بینم نشان می دهد که او فردی حساس و دلسوز است
[ترجمه ترگمان] رنگ هستی که اطراف او می بینم، نشان می دهد که او یک فرد حساس و دلسوز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the castle had an aura of grandeur
قصر غرق در شکوه و جلال بود.

2. The woods have an aura of mystery.
[ترجمه گوگل]جنگل هاله ای از رمز و راز دارد
[ترجمه ترگمان]جنگل پر از رمز و رازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He exuded an aura of wealth and power.
[ترجمه گوگل]او هاله ای از ثروت و قدرت را تراوش کرد
[ترجمه ترگمان]او تجلی ثروت و قدرت را از خود پنهان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mountains have a magical aura.
[ترجمه گوگل]کوه ها هاله ای جادویی دارند
[ترجمه ترگمان]کوهستان هاله جادویی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was always a faint aura of mystery about him.
[ترجمه گوگل]همیشه هاله ای از رمز و راز در او وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همیشه هاله ای از اسرار در او وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She always has an aura of confidence.
[ترجمه گوگل]او همیشه هاله ای از اعتماد به نفس دارد
[ترجمه ترگمان]او همیشه دارای هاله ای از اعتماد به نفس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sunlight created an aura of beauty around her.
[ترجمه گوگل]نور خورشید هاله ای از زیبایی را در اطراف او ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]نور خورشید هاله ای از زیبایی در اطرافش ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She always seems to have an aura of happiness about her.
[ترجمه محمدرضا] او همیشه به نظر میرسد که هاله ای از شادی در اطراف خود دارد
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او همیشه هاله ای از شادی در مورد خود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که همیشه هاله سعادت درباره او دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The building retains an aura of mystery .
[ترجمه گوگل]ساختمان هاله ای از رمز و راز را حفظ کرده است
[ترجمه ترگمان]ساختمان هاله ای از رمز و راز را حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's an aura of sadness about him.
[ترجمه گوگل]هاله ای از اندوه در او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هاله ای از اندوه در او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The picture seemed to take on the aura of an ancient work of art.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید این عکس هاله یک اثر هنری باستانی را به خود گرفته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تصویر، تجلی یک اثر باستانی از هنر را در بر گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had an aura of authority.
[ترجمه صنم فتحی] او حس و حال مقتدرانه ای داشت.
|
[ترجمه گوگل]او هاله ای از اقتدار داشت
[ترجمه ترگمان]او هاله قدرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was an aura of masculine occupation - neat, but unmistakably masculine.
[ترجمه گوگل]هاله ای از شغل مردانه وجود داشت - منظم، اما بی تردید مردانه
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از کاره ای مردانه بود - پاکیزه، اما بی تردید مرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Casting an aura of health around the reduced sugar sector has been key in the creation of new brands and variants.
[ترجمه گوگل]ایجاد هاله ای از سلامتی در اطراف بخش قند کاهش یافته در ایجاد برندها و انواع جدید کلیدی بوده است
[ترجمه ترگمان]ریخته گری نوع سلامت در اطراف بخش شکر کاهش یافته نقش کلیدی در ایجاد برنده ای جدید و انواع مختلف آن داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رایحه (اسم)
breath, aroma, scent, odor, smell, aura

تشعشع نورانی (اسم)
aura

نشیه و تجلی ر ماده (اسم)
aura

انگلیسی به انگلیسی

• halo, something which emanates from a person; atmosphere
an aura is a quality or feeling that seems to surround a person or place.

پیشنهاد کاربران

Describes the invisible field of energy that surrounds a person or thing. It can also refer to the overall impression or atmosphere that someone gives off.
میدان نامرئی انرژی که یک شخص یا چیز را احاطه کرده است. همچنین می تواند به تصور کلی یا فضایی که کسی از خود می دهد اشاره کند.
...
[مشاهده متن کامل]

*** در معنویت عصر جدید، هاله یا میدان انرژی انسان میدانی از پرتوهای رنگی است که به گفته برخی، انسان یا اشیاء را دربر گرفته است. در برخی محافل هاله به عنوان جسم نامحسوس تعریف می شود. افراد دارای علم غیب و اطبای حوزه پزشکی کل نگر ادعا می کنند که توانایی دیدن اندازه، رنگ و نوع ارتعاشات یک هاله را دارند.
مثال؛
She has a calming aura that puts people at ease.
A person might say, “There’s a mysterious aura surrounding that old house. ”
Another might comment, “The aura of excitement was palpable in the stadium. ”

ترند جدید فضای مجازی به معنای احترام ( respect ) و جذابیت ( rizz )
پیش درآمد: ( اسم ) احساس هشداری که قبل از حمله صرع، میگرن یا آسم ایجاد می شود.
لانگمن دیکشنری : حال و هوا
Definition : effort or feeling produced by a person or place
چقد حال و هوای اینجا بده !
_ آره حال و هوام عوض شد
حالت و روحیه
هاله
هاله انرژی
نقاط نورانی پیش آگهی بیماری و حمله صرع
تجلی،
حالت و روحیه ( شخص یا چیز یا محل )
Train travel still carries with it an aura of romance
مسافرت با قطار هنوز هم با خودش تجلی و نشئه عشق و عاشقی داره
پیش آگهی بیماری ( مثل تشنج یا میگرن )
خیلی نزدیک واژه halo هست
معنیش میشه روحیه و حس و جو و اتمسفر و جریانی که اطراف یک فرد وجود داره و اون فرد از خودش ساتع میکنه و میتونه آدم های اطراف را تحت تاثیر قرار بده. خیلی توی مباحث chakras ( چاکراه ها ) ازش صحبت میشه.
...
[مشاهده متن کامل]

میگن هفت چاکراه شامل :
Crown chakra/brow chakra/throat chakra/heart chakra/solar plexus chakra/navel chakra/root chakra
و از لحاظ لایه
Absolute layer/intuitional layer/spirital layer/astral layer/emotional layer/sacral layer/physical layer
یسری های دیگه این رو لایه اصلی aura میدونن:
The seven layers of the aura :
Etheric body/emotional body/mental body/astral body/etheric template/celestial body/casual body

جو، فضا، وضعیت، حالت، حس و حال، رویه

هاله نور ( اطراف انسانها ویا حتی حیوانات که برخی ادعا به دیدن آن می کنند )
aura ( of something ) a feeling or particular quality that is very easy to notice and seems to surround a person or place. Ox
روحیه
پرتو / تابش
نور و تجلی هر ماده ( مثل بوی گل و نورنوران
نشئه و تجلیهر ماده ( مثل بوى گل ) ، رایحه، تشعشع نورانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس