augur

/ˈɒɡər//ˈɔːɡə/

معنی: شگون، غیب گو، فال بین، فالگیر، پیش بینی کردن
معانی دیگر: فال گرفتن، آمد و نیامد چیزی را تعیین کردن، غیبگویی کردن، پیشگویی کردن، نشان چیزی بودن، (روم باستان) عضو سنخ فالگیران (که آمد و نیامد امور مهم را تعیین می کردند)، تفال زن، نهان بین، یمن، پیش بینی کردن باتفال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who predicts the future or tries to obtain hidden knowledge by interpreting signs and omens, esp. an ancient Roman religious official with such a duty; soothsayer.
مشابه: seer

- They appealed to the augur to divine the future.
[ترجمه گوگل] آنها به فال گیر متوسل شدند تا آینده را خدایی کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها به پیشگویی آینده متوسل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: augurs, auguring, augured
(1) تعریف: to be an omen of.
مشابه: forecast, foretell, omen, portend, promise, prophesy, threaten

- The dark clouds augured rain.
[ترجمه گوگل] ابرهای تیره باران را نوید می دادند
[ترجمه ترگمان] ابره ای تیره باران می بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Tremendous sales in the first quarter augured success for the company.
[ترجمه گوگل] فروش فوق العاده در سه ماهه اول موفقیت این شرکت را رقم زد
[ترجمه ترگمان] فروش Tremendous در سه ماه اول موفقیت این شرکت را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to predict by interpreting omens.
مشابه: divine, prophesy

- The seer augured a victory for their army in the upcoming battle.
[ترجمه گوگل] پیشگو پیروزی ارتش آنها را در نبرد پیش رو رقم زد
[ترجمه ترگمان] The یک پیروزی برای ارتش خود در جنگ آینده را به فال نیک گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to be an omen; bode (usu. fol. by "ill" or "well").

- A sold-out opening night and excellent reviews--these things augur well for a long run of the play on Broadway.
[ترجمه گوگل] یک شب افتتاحیه پرفروش و نقدهای عالی - این چیزها برای اجرای طولانی نمایشنامه در برادوی نوید خوبی می دهد
[ترجمه ترگمان] یک شب آغازین باز و بررسی های عالی - - این چیزها برای اجرای طولانی بازی در برادوی به خوبی به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Failure on the two exams augured ill for his passing the course.
[ترجمه Edris nozari] ناکامی در دو امتحان فال بدی برای گذراندن دوره اش بود.
|
[ترجمه گوگل] ناکامی در این دو امتحان، گذراندن دوره را برای او به خطر انداخت
[ترجمه ترگمان] شکست در دو امتحان به خاطر گذشت زمان از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to predict by interpreting omens.
مشابه: divine, prophesy

- The prophet augured accurately.
[ترجمه گوگل] پیغمبر به دقت فال گرفت
[ترجمه ترگمان] پیغمبر به دقت به آن حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. augur ill
نیامد داشتن،نوید بد دادن،بد یمن بودن

2. augur well
نوید بخش بودن،آمد داشتن

3. cloudy skies augur rain
آسمان ابری نشان باران است.

4. Mounting sales augur a profitable year.
[ترجمه گوگل]افزایش فروش سالی پر سود را رقم می زند
[ترجمه ترگمان]فروش بالا رفتن از فروش یک سال سود آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those stormy clouds augur ill for a picnic.
[ترجمه گوگل]آن ابرهای طوفانی نوید یک پیک نیک را می دهند
[ترجمه ترگمان]اون ابره ای توفانی بد شانسی برای پیک نیک رفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does this augur disaster for our team?
[ترجمه گوگل]آیا این یک فاجعه برای تیم ما است؟
[ترجمه ترگمان]این فاجعه بد برای تیم ما اتفاق می افته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Today's announcement of 300 redundancies does not augur well for the local economy.
[ترجمه گوگل]اعلام امروز 300 اخراج برای اقتصاد محلی فال خوبی ندارد
[ترجمه ترگمان]اعلام ۳۰۰ redundancies برای اقتصاد محلی خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In another development that does not augur well for transatlantic trade, Zoellick formally asked the U. S.
[ترجمه گوگل]زولیک در تحول دیگری که برای تجارت فراآتلانتیک به‌خوبی نمی‌آید، رسماً از ایالات متحده درخواست کرد
[ترجمه ترگمان]Zoellick به طور رسمی از ایالات زیر سوال کرده است: \" در توسعه دیگری که به خوبی برای تجارت در اروپا به نظر نمی رسد، Zoellick رسما از ایالات متحده سوال کرده است اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Enjoyment of one's past job does not augur well for contentment in the role of housewife.
[ترجمه گوگل]لذت بردن از شغل گذشته خود به منزله رضایت در نقش خانه دار نیست
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت در کار گذشته برای رضایت در نقش خانه داری خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do they augur victory or defeat for the Israelites?
[ترجمه گوگل]آیا آنها نوید پیروزی یا شکست برای بنی اسرائیل هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها پیروزی یا شکست را برای اسرائیلیان زنده می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The signs augur well for the global economy.
[ترجمه گوگل]نشانه ها برای اقتصاد جهانی نویدبخش است
[ترجمه ترگمان]نشانه ها برای اقتصاد جهانی به خوبی به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I augur ill of his success.
[ترجمه گوگل]من به فال نیک موفقیت او هستم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم موفق باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is surprising that an augur can see an augury without smiling.
[ترجمه گوگل]تعجب آور است که یک فال می تواند یک فال را بدون لبخند ببیند
[ترجمه ترگمان]جای تعجب است که یک پیشگویی بدون لبخند می تواند علامت آزادی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rising tide of illiteracy does not augur well for America's industrial might.
[ترجمه گوگل]موج فزاینده بی سوادی قدرت صنعتی آمریکا را به خوبی پیش بینی نمی کند
[ترجمه ترگمان]موج رو به افزایش بی سوادی برای صنعت آمریکا خوب به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شگون (اسم)
augur, presage, auspices

غیب گو (اسم)
python, augur, seer, delphic oracle, haruspex, necromancer, delphian oracle

فال بین (اسم)
augur, soothsayer

فالگیر (اسم)
augur, soothsayer, fortune-teller, haruspex, druid

پیش بینی کردن (فعل)
foreshow, previse, antedate, foretaste, dope, anticipate, prognosticate, augur, foresee, forecast

انگلیسی به انگلیسی

• prophet; fortuneteller
predict, foretell the future
if something augurs well or badly, it is a sign that things will go well or badly; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For example, in ancient Rome, an augur would observe the flight patterns of birds to determine if a particular action or event would be successful.
In a discussion about astrology, someone might mention that they consult an augur to help them make important decisions.
...
[مشاهده متن کامل]

A character in a historical fiction novel might visit an augur to seek guidance before embarking on a dangerous journey.

زمینه سازی، زمینه چینی
پیشگو ، پیشگویی ، پیشگویی کردن
تعریف : ( در روم باستان ) یک مقام مذهبی که نشانه های طبیعی، به ویژه رفتار پرندگان را مشاهده می کرد و آن را به عنوان یک نشانه خجسته یا شوم تلقی میکرد ؛ بصورت خلاصه auger به کسی میگن که با توجه به نشانه های مختلف پیشگویی می کنه چه چیزی خوبه و چه چیزی بد .
...
[مشاهده متن کامل]

Example : This rain augurs well for farmers

Omen
نشان، شگون ، یمن
N: پیشگویی
V: پیشگویی کردن
Adj: کاهن، فالگیر، طالع بین، پیش گو
مُرغ نیش [در زبان پهلوی: مُروْنیش]
نیشیدن: مشاهده کردن، رصد کردن ( ستارگان، نشانه ها را دیدن )
نیشان، نیشانَگ = نشان، نشانه
َaugur در روم باستان کسی بود که با مشاهدۀ حرکت پرندگان پیشگویی می کرد.

بپرس