• : تعریف: a large room in which performances, speeches, and the like are given in front of an audience, or a building housing such a space.
- On the first day of school, the principal addresses all the students in the auditorium.
[ترجمه پارسا نورافروز] در. روز اول مدرسه، مدیر مدرسه در تالار اجتماعات برای دانش آموطان سخنرانی می کند
|
[ترجمه گوگل] در روز اول مدرسه، مدیر تمام دانش آموزان حاضر در سالن را خطاب قرار می دهد [ترجمه ترگمان] در اولین روز مدرسه، مدیر کل دانش آموزان را در تالار سخنرانی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The new auditorium is wonderful for band concerts.
[ترجمه گوگل] سالن جدید برای کنسرت های گروه فوق العاده است [ترجمه ترگمان] این تالار جدید برای کنسرت های موسیقی فوق العاده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Before the play, we'll meet you on the steps outside the auditorium.
[ترجمه Parsa] قبل از اجرا، شما را /تو را در پلکان بیرون تالار اجتامعات ملاقات خواهیم کرد
|
[ترجمه گوگل] قبل از نمایش، شما را در پله های بیرون از سالن ملاقات خواهیم کرد [ترجمه ترگمان] قبل از بازی، شما را در پلکان تالار تالار ملاقات خواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The auditorium seats over a thousand people.
[ترجمه Yekta fatemeh] این تالار سخنرانی بیشتر از هزار نفر رو در خودش جا داده است
|
[ترجمه Yekta fatemeh] ظرفیت این سالن بیش تر از هزار نفر است
|
[ترجمه گوگل]این سالن بیش از هزار نفر را در خود جای داده است [ترجمه ترگمان]صندلی های سالن سخنرانی هزاران نفر بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The auditorium has comfortable seating and modern acoustics.
[ترجمه گوگل]سالن دارای صندلی راحت و آکوستیک مدرن است [ترجمه ترگمان]این تالار دارای جایگاه مناسب و آکوستیک مدرن می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The auditorium is a building of great magnitude.
[ترجمه 💟💗AA💗💞] تالار سخنرانی ساختمان با شکوه یا عظیم بود
|
[ترجمه گوگل]سالن نمایش ساختمانی با عظمت بزرگ است [ترجمه ترگمان]این تالار ساختمان بزرگی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The students are congregated in the auditorium.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در سالن اجتماعات جمع شده اند [ترجمه ترگمان]دانش آموزان در تالار جمع می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We were crushed out of the auditorium.
[ترجمه Yekta fatemeh] ما داشتیم از تالار سخنرانی بیرون میرفتیم
|
[ترجمه گوگل]از سالن له شدیم [ترجمه ترگمان]داشتیم از سالن اجتماعات جدا می شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The darkened auditorium was filled with muttering.
[ترجمه گوگل]سالن تاریک پر از غرغر شد [ترجمه ترگمان]تالار تاریک تالار را فرا گرفت و زیر لب گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The teacher gathered all the pupils in the auditorium.
[ترجمه گوگل]معلم همه دانش آموزان را در سالن جمع کرد [ترجمه ترگمان]معلم تمام دانش آموزان سالن را جمع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The auditorium can seat an audience of 5 000.
[ترجمه گوگل]سالن می تواند 5000 مخاطب را در خود جای دهد [ترجمه ترگمان]این تالار گنجایش of نفر تماشاچی را دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Who will undertake the job of decorating the auditorium?
[ترجمه گوگل]چه کسی کار تزئین سالن را بر عهده خواهد گرفت؟ [ترجمه ترگمان]چه کسی وظیفه تزیین تالار را به عهده خواهد گرفت؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The auditorium was recently renovated for more than $ 2 million and still needs improvements.
[ترجمه گوگل]این سالن اخیراً با بیش از 2 میلیون دلار بازسازی شده است و هنوز نیاز به بهبود دارد [ترجمه ترگمان]این تالار به تازگی برای بیش از ۲ میلیون دلار بازسازی شده است و هنوز به بهبودهایی نیاز دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Far in back of the huge auditorium, a camera scans the frantic attendees.
[ترجمه گوگل]در پشت سالن بزرگ، یک دوربین، حاضران دیوانه را اسکن می کند [ترجمه ترگمان]در انتهای تالار بزرگ، یک دوربین تصویر شرکت کنندگان سراسیمه را بررسی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I arrive late at an auditorium filled with row upon row of molded-plastic lecture-chairs.
[ترجمه گوگل]دیر به سالنی می رسم که پر از صندلی های سخنرانی ردیف به ردیف پلاستیکی است [ترجمه ترگمان]من تا دیر وقت در تالار سخنرانی که ردیف صندلی ها را ردیف کرده بود، دیر رسیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The main auditorium Although you can shrink a hall by various techniques, it is not ideal.
[ترجمه گوگل]سالن اصلی اگرچه میتوانید یک سالن را با تکنیکهای مختلف کوچک کنید، اما ایدهآل نیست [ترجمه ترگمان]تالار اصلی اگرچه شما می توانید یک تالار را با تکنیک های مختلف کوچک کنید، ایده آل نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The auditorium was quiet enough to hear a pin drop.
[ترجمه گوگل]سالن آنقدر ساکت بود که صدای افتادن پین را شنید [ترجمه ترگمان]سالن سالن به اندازه کافی ساکت بود که صدای افتادن سوزنی را بشنود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In a fine auditorium equipped with every teaching aid and where the curtains are operated by an electric switch.
[ترجمه گوگل]در یک سالن زیبا مجهز به همه وسایل کمک آموزشی و جایی که پرده ها با یک کلید برقی کار می کنند [ترجمه ترگمان]در یک تالار خوب مجهز به هر کمک های آموزشی و جایی که پرده ها به وسیله یک سوئیچ الکتریکی عمل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تالار کنفرانس (اسم)
auditorium
تالار شنوندگان (اسم)
auditorium
شنودگاه (اسم)
auditorium
تخصصی
[سینما] محل سخنرانی و نمایش - تالار [عمران و معماری] آمفی تئاتر - اودیتوریم
انگلیسی به انگلیسی
• large room (used for lectures, performances, etc.) in a theatre or concert hall, the auditorium is the part of the building where the audience sits.
پیشنهاد کاربران
سالن نمایش
auditorium ( هنرهای نمایشی ) واژه مصوب: تالار نمایش تعریف: 1. محوطۀ استقرار تماشاگران در تماشاخانه|||2. تماشاخانه|||متـ . تالار 2
سالن نمایش سالن اجتماعات
the auditorium is a good place for actors and singers. the auditorium is big. the auditorium is a place for those who want to perform.
سالن همایش
یک؛ شنیدگرجایگاه؛ جایی که شنیدگران و مخاطبان می نشینند دو، در انگلیسی آمریکایی؛ همایشگاه یا همایشتالار؛ ساختمان یا اتاقی بزرگ که درش ملاقات عمومی و کنسرت و دیگر مراسمها انجام می پذیرند.