auditor

/ˈɒdətər//ˈɔːdɪtə/

معنی: ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع
معانی دیگر: حسابرس، شنودگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who audits record or accounts.

(2) تعریف: one who listens or hears.

(3) تعریف: one who attends a school or college course for no credit.

جمله های نمونه

1. an auditor of the tax office
ممیز اداره ی مالیات

2. the functions of an auditor
وظایف یک نفر حسابرس

3. The accounts were certified by an auditor.
[ترجمه گوگل]حساب ها توسط حسابرس تایید شد
[ترجمه ترگمان]این حساب ها توسط یک حسابرس تایید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The auditor has questioned the legality of the contracts.
[ترجمه گوگل]حسابرس قانونی بودن قراردادها را زیر سوال برده است
[ترجمه ترگمان]حسابرس قانونی بودن این قراردادها را مورد تردید قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The group does not have an internal auditor.
[ترجمه گوگل]این گروه حسابرس داخلی ندارد
[ترجمه ترگمان]این گروه دارای یک حسابرس داخلی نمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An external auditor will verify the accounts.
[ترجمه گوگل]یک حسابرس خارجی حساب ها را تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]یک حسابرس خارجی حساب ها را بررسی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But Atra declined to provide an independent auditor.
[ترجمه گوگل]اما آترا از ارائه حسابرس مستقل خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]اما atra از ارائه یک حسابرس مستقل خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The chief internal auditor must be assisted by sufficient staff of the right quality and quantity.
[ترجمه گوگل]حسابرس داخلی ارشد باید توسط کارکنان کافی با کیفیت و کمیت مناسب کمک شود
[ترجمه ترگمان]حسابرس داخلی باید توسط کارکنان کافی از کیفیت و کمیت مناسب به کار گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And no auditor would taunt or revile a patient for having been victimized by his engrams.
[ترجمه گوگل]و هیچ حسابرسی نمی‌تواند بیمار را به خاطر قربانی شدن توسط انگرام‌های او طعنه یا توهین کند
[ترجمه ترگمان]و هیچ بازرس به خاطر قربانی شدن قربانی او سرزنش یا ناسزا نمی گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The auditor is not concerned with policy, which is the responsibility of elected politicians and public servants who administer their directions.
[ترجمه گوگل]حسابرس به خط‌مشی که مسئولیت سیاستمداران منتخب و کارمندان دولتی است که دستورالعمل‌های خود را مدیریت می‌کنند، توجهی ندارد
[ترجمه ترگمان]حسابرس با سیاست سروکار ندارد که مسیولیت سیاستمداران منتخب و کارمندان دولتی است که دستورها آن ها را اداره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is nothing colloquial about the auditor calling the company his/her client.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز عامیانه ای وجود ندارد که حسابرس شرکت را مشتری خود خطاب کند
[ترجمه ترگمان]هیچ محاوره ای در مورد حسابرس به شرکت خود \/ موکل وی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The auditor may enjoy the gifts, but he had better start looking for a sympathy engram not yet suspected or tapped.
[ترجمه گوگل]حسابرس ممکن است از هدایا لذت ببرد، اما بهتر است شروع به جستجوی همدردی کند که هنوز مشکوک نشده یا مورد استفاده قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]حسابرس ممکن است از این هدایا لذت ببرد، اما بهتر است شروع به جستجوی همدردی کند که هنوز مورد ظن یا ضرب و شتم قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this connection an external auditor will wish to consider what reliance should be placed on an internal audit.
[ترجمه گوگل]در این رابطه یک حسابرس خارجی مایل است در نظر بگیرد که چه اتکای باید بر حسابرسی داخلی باشد
[ترجمه ترگمان]در این ارتباط یک حسابرس خارجی تمایل خواهد داشت که در نظر داشته باشد که چه reliance باید بر روی یک حسابرسی داخلی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Doug Brown, counsel to the state auditor, also declined to discuss findings of the audit.
[ترجمه گوگل]داگ براون، مشاور حسابرس ایالتی نیز از بحث در مورد یافته های حسابرسی خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]داگ براون، مشاور دادستان دولتی نیز از بررسی یافته های حسابرسی خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And, in practice, the external auditor will take account of this in carrying out the statutory audit.
[ترجمه گوگل]و در عمل، حسابرس خارجی این موضوع را در اجرای حسابرسی قانونی در نظر خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]و در عمل، حسابرس خارجی این امر را در انجام حسابرسی قانونی در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ممیز (اسم)
point, expert, auditor, decimal point, radix point, scrutineer, verifier

مامور رسیدگی (اسم)
auditor

شنونده (اسم)
auditor, listener

ممیز حسابداری (اسم)
auditor

مستمع (اسم)
auditor, listener

تخصصی

[حقوق] حسابرس، ممیز
[نساجی] حسابرس

انگلیسی به انگلیسی

• person authorized to examine accounts; person who hears or listens
an auditor is an accountant who officially examines the accounts of organizations.

پیشنهاد کاربران

حسابرس
مثال:
the profits for the year had been certified by the auditors
سودهای سال توسط حسابرس ها تایید شده بودند.
شنونده، حسابرس
Auditors normally issue a report as to whether the company accounts have been prepared correctly
بازرس
حسابرس، ممیز

بپرس