audacious

/aˈdeɪʃəs//ɔːˈdeɪʃəs/

معنی: بی پروا، متهور، بی باک، بی شرم
معانی دیگر: نترس، دل دار، دل و جرات دار، پر جرات، وقیح، گستاخ، پررو، بی ملاحظه، بی حیا، بی باکانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: audaciously (adv.), audaciousness (n.)
(1) تعریف: very bold or adventurous; daring.
مترادف: adventuresome, adventurous, bold, brave, courageous, daring, intrepid, venturesome
متضاد: timid
مشابه: fearless, forward, lionhearted, undaunted

- Acquiring the rival company was an audacious business move.
[ترجمه گوگل] تصاحب شرکت رقیب یک حرکت تجاری جسورانه بود
[ترجمه ترگمان] پیدا کردن یک شرکت رقیب یک حرکت تجاری بی پروا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His escape from the prison was an audacious feat.
[ترجمه گوگل] فرار او از زندان شاهکاری جسورانه بود
[ترجمه ترگمان] فرار او از زندان یک شاهکار جسورانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: showing no concern for social conventions or law; insolent.
مترادف: impudent, insolent, presumptuous, unconventional, unprincipled
متضاد: civil
مشابه: brassy, brazen, cheeky, forward, fresh, nervy, outrageous, rude, shameless

- Few women of the time would commit such an audacious act as smoking in public.
[ترجمه گوگل] تعداد کمی از زنان در آن زمان مرتکب چنین عمل جسورانه ای مانند سیگار کشیدن در ملاء عام می شدند
[ترجمه ترگمان] تعداد کمی از زنان زمان چنین اقدام بی پروا را به عنوان سیگار کشیدن در ملا عام مرتکب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Your plan of going abroad is an audacious decision.
[ترجمه گوگل]برنامه شما برای رفتن به خارج از کشور تصمیمی جسورانه است
[ترجمه ترگمان]برنامه شما برای رفتن به خارج یک تصمیم جسورانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He described the plan as ambitious and audacious.
[ترجمه گوگل]وی این طرح را بلندپروازانه و جسورانه توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او این طرح را جاه طلب و بی پروا توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 199 President Clinton made an equally audacious promise.
[ترجمه گوگل]در سال 199 پرزیدنت کلینتون قولی به همان اندازه جسورانه داد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ رئیس جمهور کلینتون به یک وعده به همان اندازه جسورانه عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He made an audacious escape dressed as a woman during a Christmas party in December 199
[ترجمه گوگل]او در یک مهمانی کریسمس در دسامبر 199 با لباس زنانه فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او در ماه دسامبر ۱۹۹ فرد به عنوان یک زن لباس پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The audacious ones stood in full view when she mounted the surrounding steps to a white marble sarcophagus.
[ترجمه گوگل]وقتی او پله‌های اطراف را به سمت یک تابوت سنگ مرمر سفید بالا می‌برد، آن‌های جسور کاملاً در معرض دید قرار می‌گرفتند
[ترجمه ترگمان]افراد جسور، هنگامی که از پله های اطراف تابوت مرمری سفید بالا می رفتند، به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He made an audacious bid for president of the student body, a job normally reserved for a law school student.
[ترجمه گوگل]او یک پیشنهاد متهورانه برای ریاست انجمن دانشجویی ارائه کرد، شغلی که معمولاً برای یک دانشجوی دانشکده حقوق محفوظ است
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد audacious برای رئیس هیات دانشجویی داد، شغلی که به طور معمول برای یک دانشجوی دانشکده حقوق محفوظ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It makes it less audacious and less entertaining than the Eye, of course, except for the literary and dramatic reviews.
[ترجمه گوگل]البته به جز نقدهای ادبی و نمایشی، آن را از چشم کمتر جسورانه و کمتر سرگرم کننده می کند
[ترجمه ترگمان]البته این کار به جز برای بررسی های ادبی و دراماتیک آن را audacious و کم تر سرگرم کننده می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He hit the crossbar with an audacious lob a minute before Chelsea took the lead.
[ترجمه گوگل]او یک دقیقه قبل از اینکه چلسی پیش بیفتد، با یک لوب متهورانه به تیر دروازه برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه قبل از اینکه چلسی رهبری تیم را به دست بگیرد به تیرک دروازه اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But Cambridge found their feet and took an audacious lead.
[ترجمه گوگل]اما کمبریج پاهای خود را پیدا کرد و رهبری جسورانه را در پیش گرفت
[ترجمه ترگمان]اما کمبریج پاهای آن ها را پیدا کرد و رهبری متهورانه ای را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a breathtakingly audacious solution to an intractable problem, and the results were to be breathtaking as well.
[ترجمه گوگل]این یک راه حل نفس گیر جسورانه برای یک مشکل حل نشدنی بود، و نتایج نیز نفس گیر بود
[ترجمه ترگمان]این یک راه حل بی breathtakingly برای یک مشکل حل نشدنی بود، و نتایج نیز باید breathtaking باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His plan was audacious, and could have come only from a man combining cunning with iron determination.
[ترجمه گوگل]نقشه او جسورانه بود و فقط می توانست از مردی باشد که حیله گری را با عزم آهنین ترکیب می کرد
[ترجمه ترگمان]نقشه او گستاخانه بود و فقط می توانست از مردی که با اراده ای آهنین حیله گر بود، به اینجا بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In perhaps their most audacious act, Somali pirates have boarded a Ukrainian ship carrying arms.
[ترجمه گوگل]دزدان دریایی سومالیایی در شاید جسورانه ترین اقدام خود، سوار کشتی اوکراینی حامل اسلحه شده اند
[ترجمه ترگمان]در شاید most عمل آن ها، دزدان دریایی سومالی سوار کشتی اوکراینی حامل سلاح شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clara herself had never audacious enough to say that.
[ترجمه گوگل]کلارا خودش هرگز آنقدر جسارت نداشت که این حرف را بزند
[ترجمه ترگمان]خود کلارا هم هرگز شهامت این را نداشت که این را بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Tirpitz had been disabled by the audacious and heroic attack of our midget submarines.
[ترجمه گوگل]تیرپیتز در اثر حمله جسورانه و قهرمانانه زیردریایی‌های کوچک ما از کار افتاده بود
[ترجمه ترگمان]The با حمله شجاعانه و قهرمانانه زیردریایی های کوتوله ما از کار افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His heart thumped as he made this audacious declaration, that he almost choked in uttering it.
[ترجمه گوگل]وقتی این اظهارات متهورانه را انجام داد، قلبش به تپش افتاد که تقریباً در بیان آن خفه شد
[ترجمه ترگمان]با قلبی که این سخنان گستاخانه را ادا کرد قلبش به تپش افتاد و تقریبا نفسش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی پروا (صفت)
adventurous, reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, brave, bold, confident, foolhardy, fearless, dashing, rash, heedless, daredevilish, insouciant, hare-brained, inconsiderate, impetuous, incautious, irregardless, unadvised, slapdash, temerarious

متهور (صفت)
audacious, brave, bold, daring, hardy, intrepid, brash, go-ahead, venturesome, venturous, temerarious

بی باک (صفت)
audacious, brave, bold, intrepid, fearless, dashing, stalwart, brazen, heroic, undaunted, daredevilish, devil-may-care, doughty, venturous, temerarious

بی شرم (صفت)
audacious, brassy, brash, brazen, shameless, unabashed, immodest, barefaced, malapert, brazen-faced

انگلیسی به انگلیسی

• bold, daring, fearless; impudent, arrogant
audacious behaviour is behaviour in which you take risks in order to achieve something.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Bold, daring, or fearless, often in a disrespectful way 🚀😲
🔍 مترادف: Daring
✅ مثال: His audacious plan to climb the mountain in winter surprised everyone.
۱. جسور. بی باک. نترس ۲. پررو. وقیح. بی شرم ۳. متهورانه. دلیرانه. شجاعانه ۴. جسورانه. گستاخانه
مثال:
How and why They set meaningful and audacious goals.
چگونه و چرا آنها اهداف با اهمیت و متهورانه و جسورانه را تعیین می کنند.
جسور ، بی پروا
یک صفت هست که با more و most تفضیلی و عالی میشه. قیدش Audaciously هست. اسمش که غیرقابل شمارش هست میشه Audaciousness. معنی اش میشه :
بسیار جسورانه و با اعتماد بنفس طوریکه باعث ایجاد تعجب و بهت و شوک شود - بسیار پشم ریزون، شجاعانه و غیرمنتظره
...
[مشاهده متن کامل]

🔴very confident and daring/very bold and surprising or shocking
◀️They have audacious plans for the new school.
◀️This is her most audacious film so far.
◀️She made an audacious decision to quit her job.
◀️shockingly audacious behavior
◀️He audaciously disregarded all of their concerns.
◀️the audaciousness [= ( more commonly ) audacity] of their plans
∆ Israel intelligence agency, The Mossad, executed an audacious operation

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : audacity
صفت ( adjective ) : audacious
قید ( adverb ) : audaciously
بی نزاکت
جاه طلبانه
بدون ترس ، جرأتمندانه ، بی باک و جسور
جسورانه، متهورانه

بپرس