1. his signature has been attested by a notary
امضای او توسط محضر تصدیق شده است.
2. His handling of the crisis attested to his strength of character.
[ترجمه گوگل]برخورد او با بحران نشان دهنده قدرت شخصیت او بود
[ترجمه ترگمان]طرز برخورد او با بحران حاکی از قدرت شخصیت او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طرز برخورد او با بحران حاکی از قدرت شخصیت او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The handwriting expert attested to the genuineness of the signature.
[ترجمه گوگل]کارشناس دست خط اصالت امضا را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]خطی که به سادگی آن را تصدیق می کرد به سادگی آن را تصدیق می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خطی که به سادگی آن را تصدیق می کرد به سادگی آن را تصدیق می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her outstanding abilities were attested by her rapid promotion.
[ترجمه گوگل]توانایی های برجسته او با ارتقای سریع او تأیید شد
[ترجمه ترگمان]او از ترفیع سریع او مطلع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از ترفیع سریع او مطلع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The man's ability was attested by his rapid promotion.
[ترجمه گوگل]توانایی این مرد با ارتقای سریع او تأیید شد
[ترجمه ترگمان]این مرد به وسیله ترفیع سریع او شهادت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مرد به وسیله ترفیع سریع او شهادت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Luxurious furnishings attested to the wealth of the owner.
[ترجمه گوگل]اثاثیه مجلل نشان دهنده ثروت مالک است
[ترجمه ترگمان]مبل و اثاثیه به ثروت صاحب آن گواهی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مبل و اثاثیه به ثروت صاحب آن گواهی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Witnesses attested his account.
[ترجمه گوگل]شاهدان گزارش او را تأیید کردند
[ترجمه ترگمان]شهود او را شهادت دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شهود او را شهادت دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. As attested by the gleaming brass plaque beside the door.
[ترجمه گوگل]همانطور که توسط پلاک براق براق کنار در گواه است
[ترجمه ترگمان]همان طور که آن پلاک برنجی براق کنار در دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که آن پلاک برنجی براق کنار در دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A late application because of illness must be attested by one of these people.
[ترجمه گوگل]درخواست دیرهنگام به دلیل بیماری باید توسط یکی از این افراد تأیید شود
[ترجمه ترگمان]یک درخواست دیرهنگام به دلیل بیماری باید توسط یکی از این افراد تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک درخواست دیرهنگام به دلیل بیماری باید توسط یکی از این افراد تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In credit transfer, the previous experience is always attested by an award or certificate from an awarding body.
[ترجمه گوگل]در انتقال اعتبار، تجربه قبلی همیشه با یک جایزه یا گواهی از یک نهاد اعطا کننده تایید می شود
[ترجمه ترگمان]در انتقال اعتبار، تجربه قبلی همیشه توسط یک جایزه یا گواهی نامه از یک هیات اعطای جایزه، گواهی داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در انتقال اعتبار، تجربه قبلی همیشه توسط یک جایزه یا گواهی نامه از یک هیات اعطای جایزه، گواهی داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Agriculture is attested in the words for cereals, the sickle, quern, pottery and the plough.
[ترجمه گوگل]کشاورزی در کلمات غلات، داس، کورن، سفال و گاوآهن گواهی می شود
[ترجمه ترگمان]کشاورزی از کلمات غله، داس، quern، کوزه و خیش به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کشاورزی از کلمات غله، داس، quern، کوزه و خیش به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is the position attested in many texts, both classical and post-classical.
[ترجمه گوگل]این موقعیتی است که در بسیاری از متون، چه کلاسیک و چه پس از کلاسیک به اثبات رسیده است
[ترجمه ترگمان]این همان موضعی است که در بسیاری از متون، هم کلاسیک و هم به سبک کلاسیک تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این همان موضعی است که در بسیاری از متون، هم کلاسیک و هم به سبک کلاسیک تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Thus the importance of the whale oil is attested to.
[ترجمه گوگل]بنابراین اهمیت روغن نهنگ به اثبات می رسد
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، اهمیت روغن وال را تصدیق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، اهمیت روغن وال را تصدیق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Young graduates attested to the value of the program.
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلان جوان ارزش این برنامه را تأیید کردند
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان جوان از ارزش این برنامه خبر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیلان جوان از ارزش این برنامه خبر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید