attenuate

/əˈtenjuːˌet//əˈtenjuət/

معنی: رقیق، نازک، رقیق کردن، ضعیف شدن، نازک کردن، تقلیل دادن، دقیق شدن، معتدل کردن، تضعیف کردن، سبک کردن، لاغر کردن
معانی دیگر: نحیف کردن یا شدن، ضعیف کردن، از شدت چیزی کاستن، فرونشاندن، تکیدن، تکیده شدن یا کردن، تنکیدن، کم چگالی کردن، (الکترونیک) کاهش نیرو، تضعیف، میرایی، (میکروب شناسی) کاستن اثر یا زهرآگینی (ویروس و باکتری و غیره) برای ساختن واکسن، لاغر و نحیف، خشکانج (attenuated هم می گویند)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: attenuates, attenuating, attenuated
(1) تعریف: to make less in quantity, quality, or effect; weaken.
متضاد: amplify, augment, enhance, intensify, magnify, strengthen
مشابه: decrease, impair, weaken

- Contrary to what many people believe, drinking coffee will not attenuate the effects of alcohol.
[ترجمه علیرضا یزدانی] برعکس آنچه مردم باور دارند، نوشیدن قهوه اثرات الکل را کاهش نمی دهد.
|
[ترجمه دکتر مهدی صبا] بر خلاف تصور عام، نوشیدن قهوه اثرات الکل را کاهش نمی دهد.
|
[ترجمه گوگل] برخلاف تصور بسیاری از مردم، نوشیدن قهوه اثرات الکل را کاهش نمی دهد
[ترجمه ترگمان] برخلاف آنچه بسیاری از مردم معتقدند، نوشیدن قهوه اثرات الکل را کمرنگ نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The special insulation attenuates the noise from the highway.
[ترجمه علیرضا یردانی] عایق بندی مخصوص سروصدای بزرگراه را کاهض می دهد.
|
[ترجمه دکتر مهدی صبا] این عایق بندی خاص، سروصدای بزرگراه را تقلیل می دهد.
|
[ترجمه گوگل] عایق مخصوص صدای بزرگراه را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان] عایق بندی ویژه سر و صدای بزرگراه را خاموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause to be thin, rarefied, or fine.
متضاد: condense, thicken
مشابه: rarefy, thin

- Warming the oil will attenuate it.
[ترجمه آرپناهی] گرم کردن روغن باعث رقیق شدن آن میشود
|
[ترجمه گوگل] گرم کردن روغن باعث کاهش آن می شود
[ترجمه ترگمان] گرم شدن نفت آن را تضعیف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become thin, rarefied, or fine.
مشابه: narrow, rarefy
صفت ( adjective )
مشتقات: attenuation (n.)
• : تعریف: made thin, rarefied, or fine; weakened; attenuated.
مشابه: tenuous

- an attenuate mixture
[ترجمه دکتر مهدی صبا] مخلوطی رقیق
|
[ترجمه گوگل] یک مخلوط ضعیف کننده
[ترجمه ترگمان] و آن را معتدل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. nothing could attenuate the intensity of the enemy's attack
هیچ چیز نمی توانست شدت حمله ی دشمن را کاهش دهد.

2. In a forest, wet wood and needles attenuate the signals.
[ترجمه گوگل]در یک جنگل، چوب مرطوب و سوزن سیگنال ها را ضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]در جنگل، چوب و سوزن های مرطوب کننده سیگنال ها را تضعیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During calcium ingestion, factors such as calcitonin might attenuate bone resorption, while bone calcium deposition continues.
[ترجمه گوگل]در طول مصرف کلسیم، عواملی مانند کلسی تونین ممکن است تحلیل استخوان را کاهش دهند، در حالی که رسوب کلسیم استخوان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]در طول مصرف کلسیم، عواملی از قبیل calcitonin ممکن است استخوان resorption را تضعیف کنند در حالی که رسوب مقادیر کلسیم بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. co-administration of Shuanghuanglian injection and Sanhuang capsule could attenuate the postoperative adhesion.
[ترجمه دکتر مهدی صبا] تجویز همزمان شوانگهوانگ لیان تزریقی و کپسول سانهوانگ می تواند چسبندگی پس از جراحی را کاهش دهد.
|
[ترجمه گوگل]تجویز همزمان تزریق Shuanghuanglian و کپسول Sanhuang می تواند چسبندگی بعد از عمل را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]co تزریق Shuanghuanglian و کپسول Sanhuang می تواند چسبندگی postoperative را تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, putrescine could attenuate the development and expression of morphine physical dependence.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پوترسین می تواند توسعه و بیان وابستگی فیزیکی به مورفین را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، putrescine می تواند توسعه و بیان وابستگی فیزیکی مورفین را تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion: NAC can attenuate MPTP-induced apoptosis of substantia nigra neurons through down-regulating oxidative stress and blocking JNK signaling cascade.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: NAC می‌تواند آپوپتوز ناشی از MPTP نورون‌های سیاه را از طریق کاهش استرس اکسیداتیو و مسدود کردن آبشار سیگنالینگ JNK کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: NAC می تواند آپوپتوز القا شده توسط نورون های nigra substantia را از طریق تنظیم استرس اکسیداتیو و مسدود کردن آبشار علامت دهی متا تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Bezafibrate could attenuate AS in rabbits, in which the decrease of MCP-1 protein and gene expression may be involved.
[ترجمه گوگل]ConclusionBezafibrate می تواند AS را در خرگوش ها کاهش دهد، که در آن کاهش پروتئین MCP-1 و بیان ژن ممکن است دخیل باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Bezafibrate می تواند به عنوان خرگوش ها تضعیف شود، که در آن کاهش پروتیین ۱ - ۱ پروتیین و ژن ممکن است در آن دخیل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After ER disenabling, bone mineralization obviously attenuate in femina or maleness rats.
[ترجمه گوگل]پس از غیرفعال شدن ER، معدنی شدن استخوان به وضوح در موش های مونث یا نر ضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از اورژانس، mineralization استخوانی به وضوح در femina یا maleness کم می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Simvastatin may effectively attenuate DN progression through down - regulating the expression of TGF - ? ? via p 38 MAPK.
[ترجمه گوگل]سیمواستاتین ممکن است به طور موثر پیشرفت DN را از طریق کاهش بیان TGF کاهش دهد ? از طریق صفحه 38 MAPK
[ترجمه ترگمان]Simvastatin ممکن است به طور موثر پیشرفت DN از طریق تنظیم حالت of را تضعیف کند -؟ ؟ از طریق p ۳۸ MAPK وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Study results show that suspension style can effectively attenuate vibration, especially the vibration at resonance point.
[ترجمه گوگل]نتایج مطالعه نشان می دهد که سبک تعلیق می تواند به طور موثر ارتعاش را کاهش دهد، به ویژه ارتعاش در نقطه رزونانس
[ترجمه ترگمان]نتایج مطالعه نشان می دهد که سبک تعلیق می تواند به طور موثر ارتعاش را تضعیف کند، به خصوص ارتعاش در نقطه رزونانس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The notch filter proposed is used to attenuate the adjacent channel interference in the Loran-C receiver.
[ترجمه گوگل]فیلتر شکاف پیشنهادی برای کاهش تداخل کانال مجاور در گیرنده Loran-C استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]فیلتر فاق پیشنهاد شده برای تضعیف تداخل کانال مجاور در گیرنده Loran - C استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, radio waves attenuate as they move out from the transmitting antenna .
[ترجمه گوگل]با این حال، امواج رادیویی زمانی که از آنتن فرستنده خارج می شوند، ضعیف می شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، امواج رادیویی وقتی از آنتن انتقال خارج می شوند، تضعیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To attenuate the vibration of a rotor system subjected to random excitation, a stochastic optimal control strategy for the vibration control was presented.
[ترجمه گوگل]برای کاهش ارتعاش یک سیستم روتور در معرض تحریک تصادفی، یک استراتژی کنترل بهینه تصادفی برای کنترل ارتعاش ارائه شد
[ترجمه ترگمان]برای تضعیف ارتعاشات یک سیستم روتور در معرض تحریک تصادفی، یک استراتژی کنترل بهینه تصادفی برای کنترل ارتعاش ارایه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then we got involved with trying to find polymers that attenuate radiation.
[ترجمه گوگل]سپس ما درگیر تلاش برای یافتن پلیمرهایی شدیم که تشعشعات را کاهش می دهند
[ترجمه ترگمان]سپس ما با تلاش برای پیدا کردن پلی که تشعشعات را تضعیف می کنند درگیر شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقیق (صفت)
attenuate, thin, watery, rare, ethereal, lenis, washy, wishy-washy

نازک (صفت)
fine, tender, attenuate, soft, thin, slim, frail, ethereal, spare, fragile, tenuous, gossamer, eggshell, thready

رقیق کردن (فعل)
attenuate, thin, dilute, extenuate, rarefy, rarify, subtilize

ضعیف شدن (فعل)
waste, attenuate, pine, weaken, conk

نازک کردن (فعل)
attenuate, thin, extenuate

تقلیل دادن (فعل)
reduce, lessen, cut, attenuate, weaken, scrimp, cut back, cut down

دقیق شدن (فعل)
attenuate

معتدل کردن (فعل)
moderate, attenuate

تضعیف کردن (فعل)
attenuate, weaken, castrate, debilitate, demoralize, unbrace

سبک کردن (فعل)
mitigate, simplify, alleviate, lighten, ease, attenuate

لاغر کردن (فعل)
attenuate, thin, atrophy, macerate, emaciate, slenderize

تخصصی

[برق و الکترونیک] تضعیف شدن
[نساجی] رقیق کردن - ضعیف کردن

انگلیسی به انگلیسی

• become thin or less; diminish in intensity, decrease
to attenuate something means to reduce it or weaken it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
"The medication attenuated the severity of the patient's symptoms. "
"The shield attenuated the radiation and protected the workers from harm. "
"The company's efforts to attenuate the impact of the scandal on its reputation were successful. "
کم کردن تاثیر چیزی یا کاری
تضعیف کردن ، لاغر کردن و . . .
Cause to become thin , weak , less valuable , etc
رقیق کردن - نازک کردن - سبک کردن - تقلیل دادن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : attenuate
اسم ( noun ) : attenuation
صفت ( adjective ) : attenuated
قید ( adverb ) : _
mid 16th century: from Latin attenuat - ‘made slender’, from the verb attenuare, from ad - ‘to’ tenuare ‘make thin’ ( from tenuis ‘thin’ ) .
معنی ضعیف کردنِ
ارزش ها
her intolerance was attenuated by an unexpected liberalism.
...
[مشاهده متن کامل]

قدرت چیزی
the filter must severely attenuate frequencies above 10 Hz.
یک پاتوژن یا عامل بیماری زا
the first live vaccine was insufficiently attenuated and produced a significant disease.
به معنای باریک کردن همه هست یا حتی به عنوان صفت باریک چون ریشش از thin به معنی باریک میاد

attenuate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: باریک شده
تعریف: ویژگی لبه های قاعده ای که یکباره به داخل به صورت کاو خم می شوند و با هم زاویۀ تقاطع کمتر از 45 درجه می سازند

بپرس