صفت ( adjective )
مشتقات: attentively (adv.), attentiveness (n.)
مشتقات: attentively (adv.), attentiveness (n.)
• (1) تعریف: paying close attention; observant.
• مترادف: alert, heedful, mindful, observant, watchful
• متضاد: absent, absent-minded, abstracted, careless, distant, distracted, faraway, inattentive, negligent
• مشابه: aware, careful, guarded, intent, on guard, on the ball, vigilant
• مترادف: alert, heedful, mindful, observant, watchful
• متضاد: absent, absent-minded, abstracted, careless, distant, distracted, faraway, inattentive, negligent
• مشابه: aware, careful, guarded, intent, on guard, on the ball, vigilant
- The students were very attentive while the instructor went over the items that were sure to be on the exam.
[ترجمه atrino] دانش آموزان ، زمانی که مربی ، مواردی را که مطمئن بودند در امتحان می آیند ، مرور کرد ، بسیار بادقت بودند.|
[ترجمه حلما] دانش ـموزان حواسشان را جمع کردند وقتی مربی موضوعاتی که مطمن بود در امتحان میاد را مرور میکرد|
[ترجمه گوگل] دانشآموزان بسیار حواسشان جمع بود در حالی که مربی مواردی را که مطمئناً در امتحان وجود داشت بررسی میکردند[ترجمه ترگمان] دانش آموزان بسیار دقیق بودند در حالی که مربی به سراغ اقلامی رفت که مطمئن بودند در امتحان شرکت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- If you are not attentive to the sauce as it cooks, it is likely to burn.
[ترجمه حلما] اگر شما به سسی که داره میپزه توجه نداشته باشید اون احتمالا بسوزه|
[ترجمه گوگل] اگر هنگام پختن سس به آن توجه نکنید، احتمالاً می سوزد[ترجمه ترگمان] اگر به سس به آن اندازه که آشپزی می کند توجه نکنید، به احتمال زیاد می سوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: thoughtful of the needs or comfort of others; considerate or devoted.
• مترادف: considerate, courteous, devoted, thoughtful
• متضاد: inconsiderate, neglectful
• مشابه: aware, careful, civil, gallant, kind, mindful, respectful, solicitous
• مترادف: considerate, courteous, devoted, thoughtful
• متضاد: inconsiderate, neglectful
• مشابه: aware, careful, civil, gallant, kind, mindful, respectful, solicitous
- She was very attentive during her husband's convalescence.
[ترجمه گوگل] او در دوران نقاهت شوهرش بسیار مراقب بود
[ترجمه ترگمان] در دوران نقاهت شوهرش بسیار مراقب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در دوران نقاهت شوهرش بسیار مراقب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The attentive waiter seemed to anticipate his customer's every wish.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسید که گارسون حواسش تمام خواسته های مشتری خود را پیش بینی می کرد
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که پیشخدمت دقیق هر آرزو مشتری را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که پیشخدمت دقیق هر آرزو مشتری را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید