attacking


معنی: مهاجم، پرحمله
معانی دیگر: تک کننده علوم نظامى : در حال تک

جمله های نمونه

1. in my imagination, i saw two giants attacking me
به خیالم رسید که دو غول داشتند به من حمله می کردند.

2. fear of atomic retalliation deterred the communists from attacking
ترس از تلافی با سلاح اتمی کمونیست ها را از حمله بازداشت.

3. they wanted to attack us, but we forestalled them by attacking first
آنها می خواستند به ما حمله کنند ولی ما پیشدستی کردیم و اول به آنها حمله کردیم.

مترادف ها

مهاجم (صفت)
offensive, aggressive, attacking

پر حمله (صفت)
attacking

تخصصی

[فوتبال] حمله کردن

پیشنهاد کاربران

اقدام علیه چیزی . . .
هجوم؟
آیا به معنی ادامه دادن در حمله میتواند باشد؟
تهاجم

بپرس