attachable


معنی: قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
معانی دیگر: قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of attach.

جمله های نمونه

1. A comprehensive MIS system is attachable to all of these modules, which allows both Central Bank and management reporting.
[ترجمه گوگل]یک سیستم جامع MIS قابل اتصال به همه این ماژول‌ها است که امکان گزارش‌دهی بانک مرکزی و مدیریت را فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک سیستم جامع MIS به همه این واحدها کمک می کند، که هم امکان گزارش بانک مرکزی و هم برای گزارش مدیریت را فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Attachable members are exposed to XAML through an accessor method pattern on a defining type.
[ترجمه گوگل]اعضای قابل اتصال از طریق یک الگوی روش دسترسی بر روی یک نوع مشخص در معرض XAML قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]اعضای Attachable از طریق الگوی روش accessor در یک نوع مشخص در معرض XAML قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. horsey’ is an attachable bicycle ornament/accessory which makes one’s bicycle look horsey!
[ترجمه گوگل]horsey یک زیور آلات دوچرخه قابل اتصال است که باعث می شود دوچرخه یک نفر اسبی به نظر برسد!
[ترجمه ترگمان]اسب \"اسب\" یک زینت و یا لوازم جانبی است که باعث می شود یک دوچرخه اسب به نظر برسد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Up to 127 devices should be attachable to a single computer.
[ترجمه گوگل]حداکثر 127 دستگاه باید به یک کامپیوتر متصل شوند
[ترجمه ترگمان]تا ۱۲۷ وسیله باید به یک کامپیوتر متصل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dual handles with an attachable shoulder strap.
[ترجمه گوگل]دو دسته با یک بند شانه قابل اتصال
[ترجمه ترگمان]دسته های دوتایی با تسمه شانه attachable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An attachable member is typically implemented and used as an attachable property.
[ترجمه گوگل]یک عضو قابل پیوست معمولاً به عنوان یک ویژگی قابل پیوست پیاده سازی و استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک عضو attachable به طور معمول اجرا می شود و به عنوان یک ویژگی attachable استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Shure WH20 headset comes with an attachable microphone cable that resists breakage.
[ترجمه گوگل]هدست Shure WH20 دارای یک کابل میکروفون قابل اتصال است که در برابر شکستگی مقاومت می کند
[ترجمه ترگمان]هدست و هدست دارای یک کابل microphone attachable است که مقاومت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Choose from an array of costumes and attachable items and then step into the ring and prove that you are the best.
[ترجمه گوگل]از میان مجموعه ای از لباس ها و آیتم های قابل اتصال انتخاب کنید و سپس وارد رینگ شوید و ثابت کنید که بهترین هستید
[ترجمه ترگمان]از یک آرایه از لباس ها و آیتم های attachable انتخاب کنید و سپس وارد حلقه شوید و ثابت کنید که شما بهترین هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The stimulation is delivered by an attachable electrical unit designed to generate both the TENS and vibration stimuli while connected to the electrode.
[ترجمه گوگل]تحریک توسط یک واحد الکتریکی قابل اتصال که برای تولید هر دو محرک TENS و ارتعاش در حین اتصال به الکترود طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]تحریک توسط یک واحد الکتریکی attachable که برای تولید هر دو محرک ارتعاش و ارتعاش در حین اتصال به الکترود طراحی شده است، تحویل داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The flexible member is attachable to the vibration source.
[ترجمه گوگل]عضو انعطاف پذیر قابل اتصال به منبع ارتعاش است
[ترجمه ترگمان]این عضو انعطاف پذیر به منبع ارتعاش متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both male and female field- attachable cable connectors are offered with this new feature.
[ترجمه گوگل]کانکتورهای کابلی قابل اتصال نر و ماده با این ویژگی جدید ارائه می شوند
[ترجمه ترگمان]هم جنس نر و هم جنس ماده - attachable با این ویژگی جدید ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Attachable keyboard drawers range from $30 to $200.
[ترجمه گوگل]کشوهای صفحه کلید قابل اتصال بین 30 تا 200 دلار است
[ترجمه ترگمان]تعداد drawers keyboard از ۳۰ تا ۲۰۰ دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am a fan of both the focusing lever and the larger attachable hood.
[ترجمه گوگل]من طرفدار هر دو اهرم فوکوس و کاپوت قابل اتصال بزرگتر هستم
[ترجمه ترگمان]من طرفدار هر دو اهرم فوکوس و کاپوت attachable بزرگ تر هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The evolution of personality shows that there have been attachable personality, independent personality, and free personality.
[ترجمه گوگل]سیر تحول شخصیت نشان می دهد که شخصیت دلبسته، شخصیت مستقل و شخصیت آزاد وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]تکامل شخصیت نشان می دهد که شخصیت attachable، شخصیت مستقل و شخصیت آزاد وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن (صفت)
attachable

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being joined, connectable

پیشنهاد کاربران

قابل اتصال. قابل وصل شدن. قابلیت اتصال داشتن
قابل اتصال. قابل وصل شدن
قابل ضمیمه

بپرس