atrophied

/ˈætrəfi//ˈætrəfi/

(پزشکی) لاغری، ضعف بنیه، (گیاه شناسی) نقصان قوهه نامیه، لاغرکردن، خشک شدن، لاغر شدن

جمله های نمونه

1. many rural communities have atrophied
بسیاری از جوامع روستایی از رونق افتاده اند.

2. Indeed, in most we find it's atrophied.
[ترجمه گوگل]در واقع، در بسیاری از ما متوجه می‌شویم که آتروفی شده است
[ترجمه ترگمان]در واقع، بیشتر ما پیدا می کنیم که تحلیل رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His muscles had atrophied after the surgery.
[ترجمه گوگل]عضلات او پس از جراحی آتروفی شده بودند
[ترجمه ترگمان]عضلاتش بعد از عمل تحلیل رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whatever character or vision he might have had atrophied along the way.
[ترجمه گوگل]هر شخصیت یا دیدگاهی که ممکن بود در این راه از بین رفته باشد
[ترجمه ترگمان]هر شخصیت یا تصوری که ممکن بود در طول راه تحلیل رفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Jog interaction no longer atrophied, player - controlled Mummies.
[ترجمه گوگل]تعامل Jog دیگر از بین نمی رود، مومیایی های کنترل شده توسط بازیکن
[ترجمه ترگمان]اندرکنش Jog، مومیایی ها تحت کنترل بازیکن، دیگر تحلیل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bith have atrophied senses of aggression, concentrating their energies into art, music and technology.
[ترجمه گوگل]هر دو دارای حواس پرخاشگری هستند و انرژی خود را در هنر، موسیقی و فناوری متمرکز می کنند
[ترجمه ترگمان]Bith احساسات خود را تضعیف کرده و انرژی های خود را به هنر، موسیقی و فن آوری متمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scott's muscle atrophied, his leg became stunted, and he was left lame.
[ترجمه گوگل]عضله اسکات تحلیل رفت، پایش کوتاه‌قد شد و لنگ ماند
[ترجمه ترگمان]ماهیچه اسکات تحلیل رفته بود، پای او رشد کرده بود و او چلاق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After ovariotomy, the epithelia of the oviduct were atrophied and regressive.
[ترجمه گوگل]پس از اواریوتومی، اپیتلیوم لوله تخمک آتروفی و ​​پسرفته شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ovariotomy، the of و regressive تحلیل رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The auxiliary institutions of Indian democracy, so atrophied under Indira Gandhi, have been renewed.
[ترجمه گوگل]نهادهای کمکی دموکراسی هند، که در زمان ایندیرا گاندی بسیار ضعیف شده بودند، تجدید شده اند
[ترجمه ترگمان]نهاده ای کمکی دموکراسی هند، که تحت رهبری ایندیرا گاندی تضعیف شده اند، تجدید حیات کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many hoped he would renew the country's atrophied political system.
[ترجمه گوگل]بسیاری امیدوار بودند که او نظام سیاسی ویران شده کشور را تجدید کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری امیدوارند که او سیستم سیاسی تحلیل گر این کشور را تجدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Patients exercised their atrophied limbs in the swimming pool.
[ترجمه گوگل]بیماران اندام آتروفی خود را در استخر ورزش می کردند
[ترجمه ترگمان]بیماران اعضای خود را در استخر شنا به عمل می آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His mind, atrophied by the stultifying work he did day in day out, was incapable of conceiving any hopes or dreams other than those connected with the Admiralty.
[ترجمه گوگل]ذهن او که به خاطر کارهای هولناکی که روز در روز انجام می داد از بین رفته بود، قادر به تصور هیچ امید یا رویایی به غیر از امیدهای مرتبط با دریاسالاری نبود
[ترجمه ترگمان]ذهن او که در روز stultifying تحلیل رفته تحلیل رفته بود ناتوان و ناتوان از آن بود که هیچ امید یا رویایی بیش از آنچه به نیروی دریائی منتهی می شد به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Partial paralysis resulted in an atrophied left arm.
[ترجمه گوگل]فلج نسبی منجر به آتروفی شدن بازوی چپ شد
[ترجمه ترگمان]فلج ناقص به بازوی چپ atrophied منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wasted away, degenerated

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : atrophy
✅️ اسم ( noun ) : atrophy
✅️ صفت ( adjective ) : atrophied
✅️ قید ( adverb ) : _
تضعیف شده
تحلیل رفته
تحلیل شده

بپرس