atrophic


معنی: لاغر، مربوط به کم شدن قوهء نامیه
معانی دیگر: لاغر، مربوط به کم شدن قوه ء نامیه

جمله های نمونه

1. A gastroscopy two months later showed an extensive atrophic gastritis.
[ترجمه گوگل]یک گاستروسکوپی دو ماه بعد گاستریت آتروفیک گسترده را نشان داد
[ترجمه ترگمان]دو ماه بعد، gastroscopy atrophic وسیعی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chronic atrophic gastritis and chronic active gastritis were graded as mild, moderate and severe.
[ترجمه گوگل]گاستریت آتروفیک مزمن و گاستریت فعال مزمن به عنوان خفیف، متوسط ​​و شدید درجه بندی شدند
[ترجمه ترگمان]atrophic مزمن gastritis و gastritis فعال مزمن به عنوان ملایم، متوسط و شدید درجه بندی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Histological examination confirmed a severe chronic atrophic gastritis.
[ترجمه گوگل]بررسی بافت شناسی گاستریت آتروفیک مزمن شدید را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]بررسی Histological یک gastritis مزمن atrophic مزمن را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Phosphatidylglycerol was detectable in patients with chronic atrophic gastritis, but not in controls or in patients with duodenal ulcer.
[ترجمه گوگل]فسفاتیدیل گلیسرول در بیماران مبتلا به گاستریت آتروفیک مزمن قابل تشخیص بود، اما در گروه شاهد یا در بیماران مبتلا به زخم اثنی عشر قابل تشخیص نبود
[ترجمه ترگمان]Phosphatidylglycerol در بیمارانی با atrophic مزمن atrophic یافت شد، اما نه در کنترل و یا در بیماران با ulcer duodenal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wine inside atrophic and earlier visible mucous membrane is meshy and fine hemal, serious person the blue of visible mucous membrane is dendritic relatively vena cava.
[ترجمه گوگل]شراب داخل غشای مخاطی آتروفیک و زودتر قابل مشاهده، همال مشبک و ریز است، شخص جدی آبی غشای مخاطی مرئی دندریتی نسبتاً ورید اجوف است
[ترجمه ترگمان]شرابی که در داخل atrophic و غشا مخاطی اولیه دیده می شود، meshy و hemal ظریف است که به عنوان فردی جدی به عنوان آبی از غشا مخاطی به شمار می آید: ورید اجوف پایینی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods 4patients with atrophic glossitis were randomly divided into treatment group and control group.
[ترجمه گوگل]روش ها: 4 بیمار مبتلا به گلوسیت آتروفیک به طور تصادفی به دو گروه درمان و گروه کنترل تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۴ بیمار با atrophic glossitis به طور تصادفی به گروه درمان و گروه کنترل تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Few atrophic acinar cells was observed in control group.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از سلولهای آسینار آتروفیک در گروه کنترل مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از سلول های atrophic در گروه کنترل مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion:Purariae isoflavone have effects on treating the atrophic nasal mucosas and recovering E 2 level in ovariectomized rats.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: ایزوفلاون پوراریا در درمان مخاط آتروفیک بینی و بازیابی سطح E 2 در موش‌های صحرایی تخمدان‌دار تأثیر دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Purariae isoflavone اثرات مثبتی بر درمان mucosas بینی و بهبود سطح E در موش های صحرایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods:Chronic atrophic gastritis and precancerous lesions in rats were induced with N methyl N nitro N nitrosoguanidine(MNNG).
[ترجمه گوگل]روش‌ها: گاستریت آتروفیک مزمن و ضایعات پیش سرطانی در موش‌ها با N متیل N نیترو N نیتروزوگوانیدین (MNNG) القا شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: آسیب های مزمن atrophic و ضایعات precancerous در موش های صحرایی با گروه متیل N N (MNNG)القا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study the treatment of atrophic cholecystitis with stones in the neck of cholecyst.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه درمان کوله سیستیت آتروفیک با سنگ در گردن کوله سیست
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه درمان of cholecystitis با سنگ در گردن of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chronic alcoholic patients may have normal, enhanced, or diminished acid secretory capacity; hypochlorhydria being associated histologically with atrophic gastritis.
[ترجمه گوگل]بیماران الکلی مزمن ممکن است ظرفیت ترشح اسید طبیعی، افزایش یافته یا کاهش یافته داشته باشند هیپوکلریدری از نظر بافت شناسی با گاستریت آتروفیک همراه است
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که به الکل مزمن تبدیل می شوند ممکن است دارای ظرفیتی نرمال، افزایش یا کاهش ظرفیتی بودن اسید باشند؛ hypochlorhydria با histologically gastritis ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their results indicated that ulcers were more proximal when atrophic gastritis was more severe.
[ترجمه گوگل]نتایج آنها نشان داد که وقتی گاستریت آتروفیک شدیدتر بود، زخم‌ها پروگزیمال‌تر بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج آن ها نشان داد که هنگامی که atrophic gastritis جدی تر شد، زخم ها proximal بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Histological examination of these areas at this time confirmed a chronic gastritis and atrophic gastric mucosa.
[ترجمه گوگل]بررسی بافت شناسی این نواحی در این زمان گاستریت مزمن و مخاط معده آتروفیک را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]بررسی Histological این مناطق در این زمان یک gastritis مزمن و atrophic gastric مخاط را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The signs of inflammation had vanished. Histological examination confirmed a severe chronic atrophic gastritis.
[ترجمه گوگل]علائم التهاب از بین رفته بود بررسی بافت شناسی گاستریت آتروفیک مزمن شدید را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]علائم التهاب از بین رفته بود بررسی Histological یک gastritis مزمن atrophic مزمن را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chronic superficial gastritis was seen in 12 patients and atrophic gastritis in two.
[ترجمه گوگل]گاستریت سطحی مزمن در 12 بیمار و گاستریت آتروفیک در دو بیمار مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]gastritis سطحی مزمن در ۱۲ بیمار و atrophic gastritis در دو منطقه دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاغر (صفت)
slight, gaunt, harsh, delicate, wizen, lean, weak, angular, skinny, thin, slim, emaciated, atrophic, spare, meager, exiguous, twiggy, gracile, scrannel, slink, lenten, scraggy, slab-sided, slimpsy, slimsy, unmelodious

مربوط به کم شدن قوهء نامیه (صفت)
atrophic

تخصصی

[بهداشت] آتروفیک

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to atrophy

پیشنهاد کاربران

atrophic ، آتروفیک معنی تحلیل رفتگی
مثال
atrophic spleen تحلیل رفتگی طحال

بپرس