atop

/əˈtɑːp//əˈtɒp/

معنی: در بالا، بالا، در بالای، در روی، بطرف بالا
معانی دیگر: روی، بر، برفراز

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: at or on the highest point.
مشابه: high
حرف اضافه ( preposition )
• : تعریف: at or on the highest point of.

- atop the mountain
[ترجمه گوگل] بالای کوه
[ترجمه ترگمان] بالای کوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. sherry stood atop the mountain
شری روی کوه ایستاد.

2. Under the newspaper, atop a sheet of paper, lay an envelope.
[ترجمه گوگل]زیر روزنامه، بالای یک ورق کاغذ، یک پاکت بگذارید
[ترجمه ترگمان]زیر روزنامه، بالای یک ورق کاغذ، یک پاکت قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She sat atop a two-metre high wall.
[ترجمه گوگل]او بالای یک دیوار دو متری نشست
[ترجمه ترگمان]بالای یک دیوار بلند قد نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The children piled atop one another in the sand.
[ترجمه گوگل]بچه ها روی شن ها روی هم انباشته بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها روی یکدیگر روی هم تلنبار شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fruit and vegetable prices rose 3 per cent atop a 2 per cent gain last month.
[ترجمه گوگل]قیمت میوه و سبزیجات در ماه گذشته 3 درصد بالاتر از 2 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]قیمت میوه و سبزیجات در ماه گذشته ۳ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a seagull perched atop the mast.
[ترجمه گوگل]یک مرغ دریایی بالای دکل نشسته است
[ترجمه ترگمان]یک مرغ دریایی بالای دکل دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Atop a government building, it is an act of brazen humiliation.
[ترجمه گوگل]بالای یک ساختمان دولتی، این یک عمل تحقیر آمیز وقیحانه است
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک ساختمان دولتی، این یک عمل تحقیر بی شرمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From atop one pile on the desk under the window, a very fat long-haired black cat gazed impassively at Agnes.
[ترجمه گوگل]از بالای یک انبوه روی میز زیر پنجره، یک گربه سیاه مو بلند بسیار چاق با بی حوصلگی به آگنس خیره شد
[ترجمه ترگمان]از بالای یک توده روی میز زیر پنجره، یک گربه سیاه مو بلند با خونسردی به اگنس خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A red-haired girl, her hair piled atop her head beneath a hat the shape of a butterfly, noticed him watching.
[ترجمه گوگل]دختری با موهای قرمز که موهایش را بالای سرش زیر کلاهی به شکل پروانه جمع کرده بود، متوجه تماشای او شد
[ترجمه ترگمان]یک دختر مو قرمز، موهایش در بالای سرش زیر یک کلاه، شکل یک پروانه را دید، متوجه شد که دارد نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The shuttle was then loaded atop a converted 747 jumbo jet and flown back to Kennedy.
[ترجمه گوگل]سپس شاتل بر فراز یک جمبو جت تبدیل شده 747 بارگیری شد و به سمت کندی پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]شاتل سپس بر فراز یک جت converted converted پرواز کرد و به سمت کندی پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Atop the gas station at Everett, Washington State.
[ترجمه گوگل]بالای پمپ بنزین در اورت، ایالت واشنگتن
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه گازی \"اورت\"، ایالت واشنگتن \" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mounted atop the upswept rear of the hull was a large biplane tail unit with triple fins and rudders.
[ترجمه گوگل]در بالای قسمت عقبی بدنه، یک واحد دم دوباله بزرگ با باله ها و سکان های سه گانه نصب شده بود
[ترجمه ترگمان]بالای بدنه کشتی، بالای بدنه کشتی، یک واحد هواپیمای biplane با fins سه باله و rudders بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trashmore, a local toboggan hill built atop a garbage dump.
[ترجمه گوگل]سطل زباله، تپه‌ای محلی که در بالای زباله‌دانی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]Trashmore، یک تپه toboggan در بالای یک سطل آشغال بنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Litchfield perched atop a stool he had pulled close to the bed.
[ترجمه گوگل]لیچفیلد بالای چهارپایه ای که به تخت نزدیک کرده بود نشسته بود
[ترجمه ترگمان]Litchfield بالای یک چهار پایه نشسته بود و به تخت خواب نزدیک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در بالا (قید)
over, above, atop, o'er

بالا (قید)
up, atop, overhead, aloft

در بالای (قید)
atop

در روی (قید)
atop

بطرف بالا (قید)
atop, upgrade, upwards, skyward, upward

انگلیسی به انگلیسی

• on, on top of
if something is atop something else, it is on top of it; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بالای
بر فراز
بر روی
بر روی بالاترین نقطه ی یک مکان
Atop the world's highest mountain
بر فراز مرتفع ترین قله ی جهان
بالای یک چیز، بالای چیزی

بپرس