atony

/ˈætəni//ˈætəni/

معنی: سستی، ضعف، عدم اتکاء
معانی دیگر: (پزشکی) فقدان توان یا قدرت طبیعی، شلی و سستی ماهیچه ها، تن سستی

جمله های نمونه

1. Thereintomilch cow mastitis and atony of forestomachs are the two important diseases.
[ترجمه گوگل]ورم پستان شیری گاوی و آتونی پیش معده دو بیماری مهم هستند
[ترجمه ترگمان]ورم پستان گاوی Thereintomilch و atony of دو بیماری مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion:The main cause of postpartum haemorrhage is uterine atony .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: علت اصلی خونریزی پس از زایمان آتونی رحم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: علت اصلی خونریزی پس از خونریزی مجاری رحمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But how atony and paleness to recall this.
[ترجمه گوگل]اما چقدر تلخ و رنگ پریدگی برای یادآوری این
[ترجمه ترگمان]اما چه قدر واضح و روشن بود که این موضوع را به خاطر بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Uterine atony : Loss of uterine muscle tone, allows profuse bleeding from the uterus.
[ترجمه گوگل]آتونی رحم: از دست دادن تون عضلانی رحم، باعث خونریزی شدید از رحم می شود
[ترجمه ترگمان]uterine atony: از دست دادن تن ماهیچه رحمی، خون زیادی از رحم ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among them 4 28% was uterine atony, plancear factors had relation with postpartum haemorrhage to some extent.
[ترجمه گوگل]از این میان 4 و 28 درصد آتونی رحم بود، فاکتورهای پلانسر تا حدودی با خونریزی پس از زایمان ارتباط داشتند
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها ۴ تا ۲۸ درصد رحمی بود که عوامل plancear با خونریزی پس از زایمان تا حدودی ارتباط داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Result: The main causes were uterine atony, soft birth canal laceration, retained placenta and membranes, blood coagulation dysfunction etc.
[ترجمه گوگل]نتیجه: علل اصلی آتونی رحم، پارگی نرم کانال زایمان، احتباس جفت و غشاء، اختلال انعقاد خون و غیره بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه: علل اصلی عبارتند از uterine uterine، پارگی نرم مجرای زایش، نگهداری جفت و غشا، اختلال عملکرد انعقاد خون و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clinical expression is acute, symmetry, atony sexual limbs breaks down, tendinous reflex disappears, face paralysis and all round the gender feels an obstacle.
[ترجمه گوگل]بیان بالینی حاد است، تقارن، اندام‌های جنسی آتونی از بین می‌رود، رفلکس تاندونی از بین می‌رود، فلج صورت و در همه جا جنس مانع احساس می‌شود
[ترجمه ترگمان]حالت بالینی حاد، تقارن، و اندام های جنسی بریده می شود، واکنش tendinous ناپدید می شود، فلج می شود و دور تا دور جنسیتی یک مانع احساس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion: Placental disorder and uterine atony were the main indications of emergency hysterectomy.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: اختلال جفت و آتونی رحم نشانه‌های اصلی هیسترکتومی اورژانسی بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اختلال placental و سستی رحمی نشانه های اصلی of اضطراری بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results The main reason for bleeding of cesarean section followed by uterine atony, placental factors, incision tear, DIC.
[ترجمه گوگل]نتایج: علت اصلی خونریزی سزارین و به دنبال آن آتونی رحم، عوامل جفت، پارگی برش، DIC می باشد
[ترجمه ترگمان]نتایج دلیل اصلی خونریزی بخش cesarean و پس از آن سلول های رحمی، عوامل placental، بریدگی و DIC را دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Affect when haemorrhage when two side, appear two flank paralysis and limb atony the gender breaks down.
[ترجمه گوگل]زمانی که خونریزی دو طرفه، فلج دو پهلو و آتونی اندام ظاهر می شود تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]تاثیر زمانی که خونریزی در دو طرف وجود دارد، نشان می دهد که دو طرف فلج پهلو و دست و پای خود را از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pregnancy-hypertension syndron can increase the incidence, and other causes are uterine atony, placental factors, laceration of the birth canal, coagulation disorders etc.
[ترجمه گوگل]سندروم بارداری-پرفشاری خون می تواند بروز را افزایش دهد و علل دیگر آتونی رحم، عوامل جفت، پارگی کانال زایمان، اختلالات انعقادی و غیره است
[ترجمه ترگمان]syndron بارداری - فشار خون می تواند میزان شیوع را افزایش دهد و عوامل دیگری موجب سستی رحمی، عوامل placental، پارگی مجرای تولد، اختلالات انعقاد خون و غیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pelvis first shows evidence of hyperactivity and hypertrophy and then progressive dilatation and atony.
[ترجمه گوگل]لگن ابتدا شواهدی از بیش فعالی و هیپرتروفی و ​​سپس اتساع و آتونی پیشرونده را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]استخوان لگن ابتدا شواهدی از بیش فعالی و hypertrophy و سپس dilatation و atony پیشرو را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The main indications of obstetrical hysterectomy were plancta factors and uterine atony .
[ترجمه گوگل]نشانه های اصلی هیسترکتومی مامایی فاکتورهای پلانکتا و آتونی رحم بود
[ترجمه ترگمان]نشانه های اصلی of hysterectomy عوامل plancta و atony رحمی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I needn’t tell you thatthis proved to be a major holocaust, forever ruining at least one J. Mendel dress, and catapulting a baked potato into the cleavage of atony brunette.
[ترجمه گوگل]نیازی نیست به شما بگویم که این یک هولوکاست بزرگ بود، برای همیشه حداقل یک لباس جی مندل را خراب کرد، و یک سیب زمینی پخته را به صورت منجنیق بر روی پوست سبزه آتونی فرو برد
[ترجمه ترگمان]لازم نیست به تو بگویم که to یک هولوکاست بزرگ است، برای همیشه از بین می رود، دست کم یک ج dress لباس Mendel را به تن کرد و تبدیل به یک سیب زمینی داغ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سستی (اسم)
abulia, weakness, laxity, indolence, frailty, asthenia, acedia, lassitude, laxation, relaxation, debility, impuissance, atony, inactivity, droop, feeble-mindedness, flaccidity, phlegm, sloth, limpness, slothfulness

ضعف (اسم)
weakness, asthenia, debility, faint, swoon, languor, infirmity, atony, foible, puniness

عدم اتکاء (اسم)
atony

انگلیسی به انگلیسی

• muscular weakness; limpness; lack of stress (phonetics)

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : a/ton/y ✅ تلفظ واژه: AT - ō - nē ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: آتونی: فقدان تن عضلانی ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی: -
[پزشکی] آتونی: فقدان تن عضلانی
فقدان تونیسیته عضلانی
atony ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: بی کِشَنگی
تعریف: نبود کِشَنگ طبیعی در ماهیچه

بپرس