atonement

/əˈtoʊnmənt//əˈtəʊnmənt/

معنی: اصلاح، جبران، کفاره، دیه
معانی دیگر: غرامت، (مهجور) آشتی، توافق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of atoning; reparation.

- As atonement for the harm he had inflicted on the community, he devoted himself to public service.
[ترجمه گوگل] به عنوان تاوان آسیبی که به جامعه وارد کرده بود، خود را وقف خدمات عمومی کرد
[ترجمه ترگمان] وی پس از جبران خسارت های وارده بر جامعه، خود را وقف خدمت عمومی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (cap.) in Christianity, the bringing into harmony of God and man through Jesus Christ's life and sacrifice.

(3) تعریف: in Christian Science, the state of oneness between man and God.

جمله های نمونه

1. in atonement for his sins
به جبران گناهانش

2. He sent her some flowers in atonement for his earlier rudeness.
[ترجمه گوگل]او چند گل برای کفاره بی ادبی قبلی اش برای او فرستاد
[ترجمه ترگمان]برای جبران این بی ادبی اولیه مقداری گل برای او فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This takes me into atonement as vicarious love.
[ترجمه گوگل]این مرا به عنوان عشق جانشین به کفاره می برد
[ترجمه ترگمان]این من رو به کفاره عشق vicarious میبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This act of atonement was on behalf of the high priest and the priesthood generally.
[ترجمه گوگل]این عمل کفاره از طرف کاهن اعظم و عموماً کاهنان بود
[ترجمه ترگمان]این عمل کفاره به نفع کشیش اعظم و کشیش کشیش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He instilled more atonement and rigidity to the order of friars.
[ترجمه گوگل]او کفاره و صلابت بیشتری را به دستور رهیبان القا کرد
[ترجمه ترگمان]وی کفاره و انعطاف ناپذیری بیشتری به فرقه راهبان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We must never separate incarnation and atonement.
[ترجمه گوگل]ما هرگز نباید تجسم و کفاره را از هم جدا کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید incarnation و atonement را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are elaborate rituals of atonement to be found there.
[ترجمه گوگل]آیین های کفاره مفصلی در آنجا یافت می شود
[ترجمه ترگمان]در آنجا مراسم یادبودی برای کفاره دادن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Justice requires atonement, and justice demands reform.
[ترجمه گوگل]عدالت نیاز به کفاره دارد و عدالت مستلزم اصلاح است
[ترجمه ترگمان]عدالت نیازمند کفاره است و عدالت نیازمند اصلاحات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Heb. 9:12 tallies Christ's work with the atonement ritual in the Levitical code. His blood was shed on earth, which the brazen altar typified.
[ترجمه گوگل]عبری 9:12 کار مسیح را با آیین کفاره در آیین لاویان به تصویر می کشد خون او بر زمین ریخته شد که مذبح برنجین نمونه آن بود
[ترجمه ترگمان]Heb ۹: ۱۲ از کاره ای مسیح با تشریفات کفاره در کد Levitical خون او روی زمین ریخته بود که محراب brazen
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In literature and on celluloid, atonement originates from pangs of remorse felt by an individual.
[ترجمه گوگل]در ادبیات و سلولوئید، کفاره ناشی از عذاب وجدانی است که فرد احساس می کند
[ترجمه ترگمان]در ادبیات و بر روی celluloid، atonement از درد پشیمانی فرد ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aftera rip-roaring start with Joe Wright's Atonement, the British have found themselves rather upstagedattheVenicefilm festival by two American pictures about Iraq from Brian De Palma and Paul Haggis.
[ترجمه گوگل]پس از شروع غوغایی با فیلم کفاره جو رایت، بریتانیایی ها با دو عکس آمریکایی درباره عراق از برایان دی پالما و پل هاگیس، خود را نسبتاً در جشنواره فیلم ونیز به نمایش گذاشتند
[ترجمه ترگمان]این جشن با دو تصویر آمریکایی در مورد عراق از برایان دی پالما و پاول Haggis آغاز به کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And the priest shall make atonement for him for his sin.
[ترجمه گوگل]و کاهن برای گناه او کفاره خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]و کشیش کفاره گناهان او را خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He said that young hooligans should do community service as atonement for their crimes.
[ترجمه گوگل]وی گفت: جوانان اوباش باید به عنوان کفاره جنایات خود خدمات اجتماعی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]او گفت که اراذل و اوباش باید خدمت اجتماعی را به جبران جرائم خود انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's living in a monastery in a gesture of atonement for human rights abuses committed under his leadership.
[ترجمه گوگل]او در یک صومعه زندگی می کند تا به عنوان یک ژست کفاره برای نقض حقوق بشر که تحت رهبری او انجام شده است
[ترجمه ترگمان]او در صومعه ای زندگی می کند و برای نقض حقوق بشر که تحت رهبری او است، کفاره می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The priest is a representative of his people, making atonement for their sin.
[ترجمه گوگل]کاهن نماینده قوم خود است و کفاره گناه آنها را می دهد
[ترجمه ترگمان]کشیش نماینده مردمش است و کفاره گناه خود را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح (اسم)
adjustment, reconciliation, modification, repair, correction, amendment, shaving, betterment, rectification, reparation, atonement, revision, reformation, regeneration, emendation, renovation

جبران (اسم)
back, recovery, recoupment, relief, rectification, amends, compensation, restitution, recompense, reprisal, atonement, quid pro quo

کفاره (اسم)
atonement

دیه (اسم)
atonement, blood money, wergild

انگلیسی به انگلیسی

• reparation, amends, penance, redress
atonement is something that you do to show that you are sorry for having done something wrong; a formal word.

پیشنهاد کاربران

فیلمش هم قشنگه، و دردناک البته : (
۱. جبران. ۲. تاوان. خسارت ۳. کفاره
مثال:
To atonement by feeding a needy person.
کفاره {آن} غذا دادن به یک شخص فقیر و نیازمند {است}
� فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ�
یگانگی
( in religious contexts ) reparation or expiation for sin
کفاره
He said that young hooligans should do community service as atonement for their crimes.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/atonement
تاوان
غرامت

بپرس