atomistic

/ˌætəˈmɪstɪk//ˌætəˈmɪstɪk/

معنی: مربوط به اتم، مربوط به جزء لایتجزی
معانی دیگر: (این عقیده: همه چیز از اتم درست شده و اتم شکافت پذیر و یا نابود شدنی نیست) ذره گرایی، وابسته به اتم، وابسته به اتم گرایی

جمله های نمونه

1. Rawls's work is an apology for the weak, atomistic and relativistic culture which we see all around us.
[ترجمه گوگل]کار رالز عذرخواهی از فرهنگ ضعیف، اتمیستی و نسبی گرایانه ای است که در اطراف خود می بینیم
[ترجمه ترگمان]کار Rawls یک عذر خواهی برای فرهنگ ضعیف، اتمی و relativistic است که همه ما را در اطراف خود می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But efforts to work out this atomistic society in detail are not very plausible.
[ترجمه گوگل]اما تلاش‌ها برای بررسی جزئیات این جامعه اتمی‌گرا چندان قابل قبول نیستند
[ترجمه ترگمان]اما تلاش ها برای کار کردن با این جامعه اتمی به طور مفصل چندان قابل قبول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This atomistic, medical model of language is simply not supported by more recent research in language and cognition.
[ترجمه گوگل]این مدل اتمیستی و پزشکی زبان به سادگی توسط تحقیقات اخیر در زبان و شناخت پشتیبانی نمی شود
[ترجمه ترگمان]این سطح اتمی، مدل پزشکی زبان به سادگی توسط تحقیقات اخیر در زبان و شناخت حمایت نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Static study of context is of atomistic way of thinking, and excludes the dynamic generation and mutual relevance of the elements in context.
[ترجمه گوگل]مطالعه ایستا زمینه از شیوه تفکر اتمیستی است و تولید پویا و ارتباط متقابل عناصر در بافت را حذف می کند
[ترجمه ترگمان]مطالعه ایستا در زمینه، روش ذره ای تفکر (atomistic)است، و تولید پویا و ارتباط متقابل عناصر در متن را مستثنی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The atomistic individualism of the post-Montesquieu French Enlightenment blocked the development of a genuinely sociological concept of society.
[ترجمه گوگل]فردگرایی اتمیستی روشنگری فرانسوی پس از مونتسکیو، مانع از توسعه یک مفهوم واقعاً جامعه شناختی از جامعه شد
[ترجمه ترگمان]فردگرایی atomistic از دوره روشن گری فرانسه - مونتسکیو، توسعه یک مفهوم جامعه شناختی از جامعه را مسدود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do we want to continue with an atomistic approach to studying groups?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهیم با رویکرد اتمیستی به مطالعه گروه ها ادامه دهیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهیم با یک رویکرد اتمی به مطالعه گروه ها ادامه دهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You'd learn about statistical mechanics, and how the atomistic concepts rationalize thermodynamics.
[ترجمه گوگل]شما در مورد مکانیک آماری، و اینکه چگونه مفاهیم اتمی ترمودینامیک را منطقی می کنند، یاد خواهید گرفت
[ترجمه ترگمان]شما در مورد مکانیک آماری و اینکه چگونه مفاهیم ذره ای ذره ای ترمودینامیک را توجیه می کنند، آشنا خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The traditional EFL reading teaching approach is mainly atomistic and form-oriented and the reading teaching only stays at the sentence level.
[ترجمه گوگل]رویکرد سنتی آموزش ریدینگ EFL عمدتاً اتمیستی و فرم گرا است و آموزش ریدینگ فقط در سطح جمله باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]روش تدریس سنتی خواندن (teaching)سنتی عمدتا وابسته به atomistic و فرم - محور است و آموزش خواندن فقط در سطح محکومیت باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The information about physical sputtering at atomistic level can be obtained by this code, which are useful in the research of sputtering mechanism.
[ترجمه گوگل]اطلاعات مربوط به کندوپاش فیزیکی در سطح اتمی را می توان با این کد به دست آورد که در تحقیق مکانیسم کندوپاش مفید است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به تجزیه و تحلیل فیزیکی در سطح اتمی را می توان با این کد به دست آورد که در تحقیقات مکانیسم sputtering مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such deviation increases the probability of the dilution atomistic absentee shareholders.
[ترجمه گوگل]چنین انحرافی احتمال رقت اتمی سهامداران غایب را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]چنین انحرافی احتمال رقیق شدن سهامداران غایب (absentee)را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Atomistic competition has prima facie approval.
[ترجمه گوگل]رقابت اتمی دارای تایید اولیه است
[ترجمه ترگمان]رقابت atomistic دارای تاییدیه prima است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mechanical view of the mind is atomistic: it is simply the sum of its experience.
[ترجمه گوگل]دیدگاه مکانیکی ذهن اتمیستی است: صرفاً مجموع تجربه آن است
[ترجمه ترگمان]نظر مکانیکی ذهن، اتمی (atomistic)است: این تنها مجموع تجربه آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And if translation is determinate, meaning here must be atomistic rather than holistic.
[ترجمه گوگل]و اگر ترجمه قطعی است، معنای اینجا باید اتمیستی باشد تا کل نگر
[ترجمه ترگمان]و اگر ترجمه به صورت قطعی باشد، به این معنی که در اینجا باید به جای کل گرا، اتمی (atomistic)باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Consider the extent to which the approach can be said to be atomistic or holistic, bottom-up or top-down.
[ترجمه گوگل]در نظر بگیرید که تا چه حد می توان گفت رویکرد اتمی یا کل نگر، از پایین به بالا یا از بالا به پایین است
[ترجمه ترگمان]در نظر بگیرید که کدام یک از این روش ها را می توان به atomistic یا کل نگرانه، بالا یا پایین یا بالا اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به اتم (صفت)
atomistic

مربوط به جزء لایتجزی (صفت)
atomistic

انگلیسی به انگلیسی

• of atomism (atomic theory; doctrine of the action of atoms; source of mental phenomenon in simple causes)

پیشنهاد کاربران

موشکافانه
جزءنگر
atomistic view نگاه ریزبینانه و جزیی

بپرس