1. Logical atomism is an important period of studying the certain knowledge in the history of philosophy, and which has important historic and immediate significance.
[ترجمه گوگل]اتمیسم منطقی دوره مهمی از مطالعه معرفت یقینی در تاریخ فلسفه است که اهمیت تاریخی و فوری دارد
[ترجمه ترگمان]atomism منطقی یک دوره مهم از مطالعه دانش خاص در تاریخ فلسفه است، و اهمیت تاریخی و فوری مهمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]atomism منطقی یک دوره مهم از مطالعه دانش خاص در تاریخ فلسفه است، و اهمیت تاریخی و فوری مهمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Logical Atomism is one important aspect of B. Russell's philosophical thoughts since 1899 and early L.
[ترجمه گوگل]اتمیسم منطقی یکی از جنبه های مهم افکار فلسفی بی راسل از سال 1899 و اوایل L
[ترجمه ترگمان]atomism منطقی یک جنبه مهم از B است افکار فلسفی راسل از سال ۱۸۹۹ و اوایل آل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]atomism منطقی یک جنبه مهم از B است افکار فلسفی راسل از سال ۱۸۹۹ و اوایل آل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The logical atomism discussed in this article is the major philosophical ideology of Bertrand Russell after the year of 1899 and of Ludwig Wittgenstein's early stage.
[ترجمه گوگل]اتمیسم منطقی مورد بحث در این مقاله، ایدئولوژی فلسفی عمده برتراند راسل پس از سال 1899 و مراحل اولیه لودویگ ویتگنشتاین است
[ترجمه ترگمان]The منطقی که در این مقاله مورد بحث قرار گرفت، ایدئولوژی بزرگ فلسفی برتراند راسل بعد از سال ۱۸۹۹ و دوران اولیه Ludwig Wittgenstein است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The منطقی که در این مقاله مورد بحث قرار گرفت، ایدئولوژی بزرگ فلسفی برتراند راسل بعد از سال ۱۸۹۹ و دوران اولیه Ludwig Wittgenstein است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It presents a logical atomism picture of reality and language.
[ترجمه گوگل]این یک تصویر اتمیسم منطقی از واقعیت و زبان ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]تصویری منطقی از واقعیت و زبان ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصویری منطقی از واقعیت و زبان ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Democritus’ atomism represents a cogent attempt at unifying the thought of earlier philosophers.
[ترجمه گوگل]اتمیسم دموکریتوس نشان دهنده تلاشی متقن برای متحد کردن افکار فیلسوفان پیشین است
[ترجمه ترگمان]Democritus \"atomism\" یک تلاش متقاعد کننده برای متحد کردن اندیشه فلاسفه پیشین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Democritus \"atomism\" یک تلاش متقاعد کننده برای متحد کردن اندیشه فلاسفه پیشین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After synthesizing previous philosophers'principle thoughts of atomism and idealism, Aristotle put forward the concept of substance definitely for the first time and gave a classic explanation of it.
[ترجمه گوگل]ارسطو پس از ترکیب اندیشه های اصولی فیلسوفان قبلی درباره اتمیسم و ایده آلیسم، برای اولین بار به طور قطع مفهوم جوهر را مطرح کرد و توضیحی کلاسیک از آن ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]پس از سنتز اندیشه های اصلی فلاسفه پیشین از atomism و idealism، ارسطو مفهوم جوهر را قطعا برای اولین بار مطرح کرد و یک توضیح کلاسیک از آن داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از سنتز اندیشه های اصلی فلاسفه پیشین از atomism و idealism، ارسطو مفهوم جوهر را قطعا برای اولین بار مطرح کرد و یک توضیح کلاسیک از آن داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Western Agronomy is based on atomism and observes things by the way of experiment.
[ترجمه گوگل]کشاورزی غربی مبتنی بر اتمیسم است و چیزها را از طریق آزمایش مشاهده می کند
[ترجمه ترگمان]Agronomy غربی براساس atomism است و کارها را با روش تجربه تماشا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Agronomy غربی براساس atomism است و کارها را با روش تجربه تماشا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In essence, Epicurus follows Democritus’atomism but with one important modification.
[ترجمه گوگل]در اصل، اپیکور از اتمیسم دموکریتوس پیروی می کند اما با یک اصلاح مهم
[ترجمه ترگمان]در اصل، اپیکور Democritus را دنبال می کند، اما با یک تغییر مهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اصل، اپیکور Democritus را دنبال می کند، اما با یک تغییر مهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Charles Taylor criticized the atomism of right supreme, and pointed out we are in an inescapable moral framework. We could make clear the source of this predicament only through virtue.
[ترجمه گوگل]چارلز تیلور از اتمیسم حق تعالی انتقاد کرد و اشاره کرد که ما در یک چارچوب اخلاقی اجتناب ناپذیر هستیم ما فقط از طریق فضیلت میتوانیم منشأ این مخمصه را روشن کنیم
[ترجمه ترگمان]\"چارلز تیلور\" از انتقاد از حق انتخاب عالی انتقاد کرد و اشاره کرد که ما در یک چارچوب اخلاقی غیرقابل اجتناب هستیم ما می توانستیم منبع این مخمصه را فقط از طریق فضیلت تشخیص دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"چارلز تیلور\" از انتقاد از حق انتخاب عالی انتقاد کرد و اشاره کرد که ما در یک چارچوب اخلاقی غیرقابل اجتناب هستیم ما می توانستیم منبع این مخمصه را فقط از طریق فضیلت تشخیص دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To get rid of the individualism of atomism and to construct a shared human relationship can help to solve the modern identity predicament.
[ترجمه گوگل]رهایی از فردگرایی اتمیسم و ایجاد یک رابطه مشترک انسانی می تواند به حل معضل هویت مدرن کمک کند
[ترجمه ترگمان]برای رهایی از فردگرایی of و ایجاد یک رابطه انسانی مشترک، می تواند به حل مشکل هویت جدید کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای رهایی از فردگرایی of و ایجاد یک رابطه انسانی مشترک، می تواند به حل مشکل هویت جدید کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Human spirit has undergone a series of revolutions from atomism, holism, induction, deduction, analytical method, synthetical method, intuitionism, falsificationism up to various non-rationalism.
[ترجمه گوگل]روح انسان دستخوش یک سلسله تحولات از اتم گرایی، کل گرایی، استقراء، استنتاج، روش تحلیلی، روش ترکیبی، شهودگرایی، ابطال گرایی تا غیر عقل گرایی مختلف شده است
[ترجمه ترگمان]روح انسان دست خوش مجموعه ای از انقلاب ها از atomism، holism، القا، استنتاج، روش تحلیلی، روش synthetical، falsificationism تا non مختلف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روح انسان دست خوش مجموعه ای از انقلاب ها از atomism، holism، القا، استنتاج، روش تحلیلی، روش synthetical، falsificationism تا non مختلف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As a philosopher, and his thinking roughly experienced the absolute idealism, logic Atomism, new realism, such as whether a neutral several stages.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فیلسوف، و تفکر او تقریبا تجربه ایده آلیسم مطلق، منطق اتمیسم، واقع گرایی جدید، مانند اینکه آیا یک خنثی چند مرحله
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک فیلسوف، و طرز فکر او تقریبا به ایده آلیسم (idealism)مطلق، منطق atomism، رئالیسم جدید، و این که آیا یک مرحله خنثی وجود دارد یا خیر، تجربه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک فیلسوف، و طرز فکر او تقریبا به ایده آلیسم (idealism)مطلق، منطق atomism، رئالیسم جدید، و این که آیا یک مرحله خنثی وجود دارد یا خیر، تجربه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A proper name is corresponding to a simple object, and the analysis to things is carried out under the method of logic atomism.
[ترجمه گوگل]یک نام خاص مربوط به یک شی ساده است و تجزیه و تحلیل اشیا با روش اتمیسم منطقی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]یک نام مناسب متناظر با یک شی ساده است، و تجزیه و تحلیل به اشیا تحت روش منطق logic انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نام مناسب متناظر با یک شی ساده است، و تجزیه و تحلیل به اشیا تحت روش منطق logic انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The characteristics Western and Chinese philosophic thought are tentatively generalized as two typical pairs: mathematical atomism and intuitive oneness; individualism and collectivism.
[ترجمه گوگل]ویژگی های تفکر فلسفی غربی و چینی به طور آزمایشی به عنوان دو جفت معمولی تعمیم می یابد: اتمیسم ریاضی و یگانگی شهودی فردگرایی و جمع گرایی
[ترجمه ترگمان]ویژگی های تفکر فلسفی غربی و چینی به طور آزمایشی به عنوان دو جفت عادی تعمیم داده می شوند: atomism ریاضی و یگانگی شهودی؛ فردگرایی و جمع گرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویژگی های تفکر فلسفی غربی و چینی به طور آزمایشی به عنوان دو جفت عادی تعمیم داده می شوند: atomism ریاضی و یگانگی شهودی؛ فردگرایی و جمع گرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. " Einstein, "according to study molecular motion of suspended particles in the liquid static movement" in the text, to explain Atomism " Brownian motion.
[ترجمه گوگل]"انیشتین، "با توجه به مطالعه حرکت مولکولی ذرات معلق در حرکت استاتیک مایع" در متن، برای توضیح اتمیسم "حرکت براونی"
[ترجمه ترگمان]\"اینشتین\"، با توجه به حرکت مولکولی ذرات معلق در جنبش استاتیک مایع \"در متن، برای توضیح حرکت atomism\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"اینشتین\"، با توجه به حرکت مولکولی ذرات معلق در جنبش استاتیک مایع \"در متن، برای توضیح حرکت atomism\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید