athlete

/ˈæθˌlit//ˈæθliːt/

معنی: ورزشکار، پهلوان، یکه تاز، قهرمان ورزش
معانی دیگر: یل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who participates in sports or other physical activities, often as a competitor.

- He thinks professional athletes get paid too much money.
[ترجمه حسن الهیاری] او فکر میکند ورزش کاران حرفه ای خیلی پول زیادی فقط از دریافتی ها دارند ، یعنی اندازه آن دریافتی عملی به آن ارزش انجام نداده اند ،
|
[ترجمه گوگل] او فکر می کند که ورزشکاران حرفه ای پول زیادی دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان] او فکر می کند ورزش کاران حرفه ای پول زیادی دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My father was a college athlete and won a few trophies.
[ترجمه گوگل] پدرم یک ورزشکار دانشگاهی بود و چند جام برد
[ترجمه ترگمان] پدرم یک ورزش کار کالج بود و چند جایزه برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person with natural talent in sports or other physical activities.

- Your four-year-old is quite an athlete; she does a wonderful handstand!
[ترجمه گوگل] کودک چهار ساله شما کاملاً ورزشکار است او دستپاچه فوق العاده ای انجام می دهد!
[ترجمه ترگمان] چهار ساله شما یک ورزش کار است؛ او یک handstand فوق العاده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an athlete who was schooled in weight control
ورزشکاری که در مهار کردن وزن خود ممارست کرده بود

2. a fine athlete
یک ورزشکار نخبه

3. a star athlete
ورزشکار برجسته

4. a top athlete
یک ورزشکار سرآمد

5. he is a born athlete
ورزش در خون اوست.

6. The achievements of an athlete and a writer are not comparable.
[ترجمه گوگل]دستاوردهای یک ورزشکار و یک نویسنده قابل مقایسه نیست
[ترجمه ترگمان]دستاوردهای یک ورزش کار و یک نویسنده قابل مقایسه نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The athlete is checked by their physio or doctor.
[ترجمه گوگل]ورزشکار توسط فیزیو یا پزشک معاینه می شود
[ترجمه ترگمان]ورزش کار از سوی physio یا پزشک آن ها چک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Derartu is an outstanding athlete and deserved to win.
[ترجمه گوگل]درارتو یک ورزشکار برجسته است و شایسته پیروزی است
[ترجمه ترگمان]Derartu Tulu یک ورزش کار برتر است و سزاوار برنده شدن هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trainers rub down an athlete after hard exercise.
[ترجمه گوگل]مربیان ورزشکار را بعد از ورزش سخت می مالند
[ترجمه ترگمان]پس از ورزش سخت، مربیان یک ورزش کار را نوازش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If an athlete makes a false start, the race must be restarted.
[ترجمه گوگل]اگر یک ورزشکار شروع نادرست داشته باشد، مسابقه باید دوباره شروع شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک ورزش کار شروع اشتباه کند، نژاد باید دوباره راه اندازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's a consummate athlete/gentleman/liar.
[ترجمه گوگل]او یک ورزشکار/آقا/دروغگو تمام عیار است
[ترجمه ترگمان]او یک ورزش کار کامل \/ gentleman \/ دروغگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The athlete broke an arm while climbing a cliff.
[ترجمه Diana] یک ورزشکار موقع صخره نوردی دستش شکست
|
[ترجمه گوگل]این ورزشکار هنگام بالا رفتن از صخره دستش شکست
[ترجمه ترگمان]ورزش کار در حالی که از صخره بالا می رفت یک دستش را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He became a professional athlete at the age of
[ترجمه گوگل]او در سنین سالگی ورزشکار حرفه ای شد
[ترجمه ترگمان]او در سن ۱۹ سالگی به یک ورزش کار حرفه ای تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No athlete would dream of entering a big race without adequate preparation.
[ترجمه گوگل]هیچ ورزشکاری آرزوی ورود به یک مسابقه بزرگ را بدون آمادگی کافی ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ ورزشکاری مایل نیست بدون آمادگی کافی وارد یک مسابقه بزرگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is over the hill as a professional athlete.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ورزشکار حرفه ای بر فراز تپه است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک ورزش کار حرفه ای بالای تپه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Daley Thompson was a great athlete.
[ترجمه Diana] دیلی تامسون یک ورزشکار بی نظیر بود
|
[ترجمه گوگل]دیلی تامپسون یک ورزشکار بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]دلی تامسون یک ورزش کار بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The athlete tested positive for steroids.
[ترجمه گوگل]تست استروئید این ورزشکار مثبت بود
[ترجمه ترگمان]این ورزش کار در مورد steroids مثبت تست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورزشکار (اسم)
athlete, sportsman, gymnast, gamester

پهلوان (اسم)
champion, athlete

یکه تاز (اسم)
athlete

قهرمان ورزش (اسم)
athlete

انگلیسی به انگلیسی

• one who participates in sports
an athlete is a person who takes part in athletics competitions.

پیشنهاد کاربران

ورزشکار
مثال: He is a professional athlete.
او یک ورزشکار حرفه ای است.
براساس دیکشنری جامع longman
Someone who is good at sports or who does sports
تلفز:/ˈ�θˌlit/
معنی ونتیجه گیری :کسی که در ورزش خوب است ( ورزشکار خوبی است ) و یا ورزش میکند.
سخن آخر: اگه شما هم مثل من عضو کانون زبان ایران هستید لایک دتون نره. 😉
athlete
Segment
athlete ( ورزش )
واژه مصوب: دوومیدانی کار
تعریف: ورزشکاری که به یک یا چند مادۀ دو و میدانی می پردازد
Player_sportman _sport champion
ورزشکار
بازیکن
دونده
قهرمان

قهرمان ورزشی - ورزشکار
قهرمان
شخصی که ورزش می کند هر شخصی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس