• (1)تعریف: a person who participates in sports or other physical activities, often as a competitor.
- He thinks professional athletes get paid too much money.
[ترجمه حسن الهیاری] او فکر میکند ورزش کاران حرفه ای خیلی پول زیادی فقط از دریافتی ها دارند ، یعنی اندازه آن دریافتی عملی به آن ارزش انجام نداده اند ،
|
[ترجمه گوگل] او فکر می کند که ورزشکاران حرفه ای پول زیادی دریافت می کنند [ترجمه ترگمان] او فکر می کند ورزش کاران حرفه ای پول زیادی دریافت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My father was a college athlete and won a few trophies.
[ترجمه گوگل] پدرم یک ورزشکار دانشگاهی بود و چند جام برد [ترجمه ترگمان] پدرم یک ورزش کار کالج بود و چند جایزه برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a person with natural talent in sports or other physical activities.
- Your four-year-old is quite an athlete; she does a wonderful handstand!
[ترجمه گوگل] کودک چهار ساله شما کاملاً ورزشکار است او دستپاچه فوق العاده ای انجام می دهد! [ترجمه ترگمان] چهار ساله شما یک ورزش کار است؛ او یک handstand فوق العاده است! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. an athlete who was schooled in weight control
ورزشکاری که در مهار کردن وزن خود ممارست کرده بود
2. a fine athlete
یک ورزشکار نخبه
3. a star athlete
ورزشکار برجسته
4. a top athlete
یک ورزشکار سرآمد
5. he is a born athlete
ورزش در خون اوست.
6. The achievements of an athlete and a writer are not comparable.
[ترجمه گوگل]دستاوردهای یک ورزشکار و یک نویسنده قابل مقایسه نیست [ترجمه ترگمان]دستاوردهای یک ورزش کار و یک نویسنده قابل مقایسه نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The athlete is checked by their physio or doctor.
[ترجمه گوگل]ورزشکار توسط فیزیو یا پزشک معاینه می شود [ترجمه ترگمان]ورزش کار از سوی physio یا پزشک آن ها چک می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Derartu is an outstanding athlete and deserved to win.
[ترجمه گوگل]درارتو یک ورزشکار برجسته است و شایسته پیروزی است [ترجمه ترگمان]Derartu Tulu یک ورزش کار برتر است و سزاوار برنده شدن هم هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Trainers rub down an athlete after hard exercise.
[ترجمه گوگل]مربیان ورزشکار را بعد از ورزش سخت می مالند [ترجمه ترگمان]پس از ورزش سخت، مربیان یک ورزش کار را نوازش می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If an athlete makes a false start, the race must be restarted.
[ترجمه گوگل]اگر یک ورزشکار شروع نادرست داشته باشد، مسابقه باید دوباره شروع شود [ترجمه ترگمان]اگر یک ورزش کار شروع اشتباه کند، نژاد باید دوباره راه اندازی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He's a consummate athlete/gentleman/liar.
[ترجمه گوگل]او یک ورزشکار/آقا/دروغگو تمام عیار است [ترجمه ترگمان]او یک ورزش کار کامل \/ gentleman \/ دروغگو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The athlete broke an arm while climbing a cliff.
[ترجمه Diana] یک ورزشکار موقع صخره نوردی دستش شکست
|
[ترجمه گوگل]این ورزشکار هنگام بالا رفتن از صخره دستش شکست [ترجمه ترگمان]ورزش کار در حالی که از صخره بالا می رفت یک دستش را شکست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He became a professional athlete at the age of
[ترجمه گوگل]او در سنین سالگی ورزشکار حرفه ای شد [ترجمه ترگمان]او در سن ۱۹ سالگی به یک ورزش کار حرفه ای تبدیل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. No athlete would dream of entering a big race without adequate preparation.
[ترجمه گوگل]هیچ ورزشکاری آرزوی ورود به یک مسابقه بزرگ را بدون آمادگی کافی ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ ورزشکاری مایل نیست بدون آمادگی کافی وارد یک مسابقه بزرگ شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He is over the hill as a professional athlete.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ورزشکار حرفه ای بر فراز تپه است [ترجمه ترگمان]او به عنوان یک ورزش کار حرفه ای بالای تپه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]دیلی تامپسون یک ورزشکار بزرگ بود [ترجمه ترگمان]دلی تامسون یک ورزش کار بزرگ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The athlete tested positive for steroids.
[ترجمه گوگل]تست استروئید این ورزشکار مثبت بود [ترجمه ترگمان]این ورزش کار در مورد steroids مثبت تست شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ورزشکار (اسم)
athlete, sportsman, gymnast, gamester
پهلوان (اسم)
champion, athlete
یکه تاز (اسم)
athlete
قهرمان ورزش (اسم)
athlete
انگلیسی به انگلیسی
• one who participates in sports an athlete is a person who takes part in athletics competitions.
پیشنهاد کاربران
ورزشکار مثال: He is a professional athlete. او یک ورزشکار حرفه ای است.
براساس دیکشنری جامع longman Someone who is good at sports or who does sports تلفز:/ˈ�θˌlit/ معنی ونتیجه گیری :کسی که در ورزش خوب است ( ورزشکار خوبی است ) و یا ورزش میکند. سخن آخر: اگه شما هم مثل من عضو کانون زبان ایران هستید لایک دتون نره. 😉
Segment
athlete ( ورزش ) واژه مصوب: دوومیدانی کار تعریف: ورزشکاری که به یک یا چند مادۀ دو و میدانی می پردازد