athirst

/əˈθɜːrst//əˈθɜːst/

معنی: مشتاق، تشنه
معانی دیگر: (قدیمی)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: eager, as for knowledge or experience.
مشابه: eager

جمله های نمونه

1. I am restless. I am athirst for faraway things. My soul goes out in a longing to touch the skirt of the dim distance.
[ترجمه گوگل]من بی قرارم من تشنه چیزهای دور هستم جانم در حسرت دست زدن به دامن دوری کم نور می رود
[ترجمه ترگمان]من بی قرار هستم من تشنه چیزهای دور هستم روح من در آرزوی لمس کردن دامن دوردست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can't be athirst so anon, Tom, you've just had lunch.
[ترجمه گوگل]تو نمی تونی خیلی تشنه باشی تام، تازه ناهار خوردی
[ترجمه ترگمان]تو که خیلی زود تشنه نیستی تام، تازه ناهار خوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am athirst for faraway things.
[ترجمه گوگل]من تشنه چیزهای دور هستم
[ترجمه ترگمان]من تشنه چیزهای دور هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I will give unto him that is athirst of the fountain of water of life freely.
[ترجمه گوگل]من چشمه آب حیات را به تشنه خواهم داد
[ترجمه ترگمان]به او خواهم داد که athirst از چشمه آب زندگی آزادانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I am restless. I am athirst for faraway things.
[ترجمه گوگل]من بی قرارم من تشنه چیزهای دور هستم
[ترجمه ترگمان]من بی قرار هستم من تشنه چیزهای دور هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And let him that is athirst come.
[ترجمه گوگل]و تشنه بیاید
[ترجمه ترگمان]و به او اجازه بدهید که تشنه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All a dust and athirst, the two entered the wine - shop.
[ترجمه گوگل]همه غبار و تشنگی، آن دو وارد مغازه شراب شدند
[ترجمه ترگمان]همه گرد و خاک و تشنه، دو نفر وارد میخانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Blessed are those who hunger and athirst for righteousness, for they shall be satisfied.
[ترجمه گوگل]خوشا به حال کسانی که گرسنه و تشنه عدالت هستند، زیرا آنها سیر خواهند شد
[ترجمه ترگمان]خوشا به کسانی که تشنه بخشش و تشنه بخشش هستند، چون راضی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I will give unto him that is athirst of the fountain of the water of life freely.
[ترجمه گوگل]من چشمه آب حیات را به تشنه خواهم داد
[ترجمه ترگمان]به او خواهم داد که athirst از چشمه آب زندگی آزادانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Scripture: "He was sore athirst, and called on the Lord, and said, thou hast given this great deliverance into the hand of thy servant: and now shall I die for thirst?"
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس: "او تشنه شدید بود، خداوند را خواند و گفت: تو این رهایی بزرگ را به دست بنده خود سپردی و اکنون از تشنگی بمیرم؟"
[ترجمه ترگمان]کتاب مقدس: او سخت تشنه بود و خدا را فرا خواند و گفت: تو این رهایی عالی را به دست نوکر خود داده ای؛ و حالا برای تشنگی می میرم؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now, Abidjan, afloat on watery lagoons, is parched, its citizenry athirst yet fearful of stepping out into the streets, where bodies lie uncollected and the smell of death emanates.
[ترجمه گوگل]اکنون، ابیجان، شناور بر روی تالاب‌های پرآب، خشک شده است، شهروندانش تشنه هستند و در عین حال می‌ترسند به خیابان‌ها بروند، جایی که اجساد جمع‌آوری نشده و بوی مرگ می‌پیچد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، آبیجان، که در تالاب های آبکی است، تشنه است، شهروندان آن تشنه این هستند که به خیابان ها بیایند، جایی که اجساد در آنجا قرار دارند و بوی مرگ ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then shall they also answer him, saying, Lord, when saw we thee an hungred, or athirst, or a stranger, or naked, or sick, or in prison, and did not minister unto thee?
[ترجمه گوگل]پس آنها نیز به او پاسخ خواهند داد و خواهند گفت: «خداوندا، کی تو را گرسنه یا تشنه یا غریب یا برهنه یا بیمار یا در زندان دیدیم و به تو خدمت نکردیم؟
[ترجمه ترگمان]در این صورت او نیز به او جواب می دهند که: خدایا، هنگامی که ما تو را در hungred، یا تشنه، یا یک غریبه، یا یک غریبه، یا در زندان، به تو پاسخ خواهند داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

تشنه (صفت)
thirsty, athirst

انگلیسی به انگلیسی

• eager; thirsty

پیشنهاد کاربران

بپرس