ate

/ˈeɪt//et/

زمان گذشته ی فعل: eat، (اسطوره ی یونان) آته (مظهر جاه طلبی و بلندپروازی در انسان ها)، خورد
ate _
پسوند:، (فعل ساز) شدن [evaporate]، تولید کردن [ulcerate]، مداوا کردن [vaccinate]، به شکلی درآوردن [triangulate]، ترتیب دادن [orchestrate]، دادن [oxygenate]، (صفت - ساز) وابسته به [collegiate]، دارای [passionate]، (گیاه شناسی) دارای ویژگی [caudate]، پسوند (اسم ساز):، مقام، عمل [directorate]، سرزمین، محل [sultanate]، (شخص یا چیز) مورد عمل [mandate]، (شیمی) نمک حاصله از اسیدهایی که نام آنها به -ic ختم می شود [nitrate]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: to become, or to cause to become or have.

- consolidate
[ترجمه گوگل] تحکیم
[ترجمه ترگمان] تحکیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- ventilate
[ترجمه گوگل] تهویه کنید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to act upon in a particular way.

- impersonate
[ترجمه گوگل] جعل هویت
[ترجمه ترگمان] جعل هویت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- hydrogenate
[ترجمه گوگل] هیدروژنه کردن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: having; showing; resembling; full of.

- passionate
[ترجمه گوگل] پرشور
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- lobate
[ترجمه گوگل] لوبیت کردن
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- fortunate
[ترجمه گوگل] خوش شانس
[ترجمه ترگمان] چه خوب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: in a particular state or condition.

- triplicate
[ترجمه گوگل] سه تکراری
[ترجمه ترگمان] ویرایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- appropriate
[ترجمه گوگل] مناسب
[ترجمه ترگمان] مناسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: position, rank, or group, or one who has or belongs to such.

- legate
[ترجمه گوگل] وکالت
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- laureate
[ترجمه گوگل] برنده جایزه
[ترجمه ترگمان] برنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- protectorate
[ترجمه گوگل] تحت الحمایه
[ترجمه ترگمان] تحت الحمایه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
پسوند ( suffix )
• : تعریف: a salt or ester of any of certain acids.

- phosphate
[ترجمه گوگل] فسفات
[ترجمه ترگمان] فسفات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: in Greek mythology, a personification of humans' wicked folly or blind ambition, that is punished by Nemesis.

جمله های نمونه

1. he ate a dishful of chello kabob and said, "what's for lunch?"
او یک پرس چلوکباب کامل را خورد و گفت ((نهار چی داریم ؟))

2. he ate and took nurture for the road
او غذا خورد و مقداری هم برای بین راه برد.

3. he ate every one of the doggone cookies!
او همه ی آن شیرینی های لعنتی را خورد!

4. he ate himself sick
آن قدر خورد که مریض شد.

5. he ate his lunch and dashed off to school
ناهارش را خورد و زد به مدرسه.

6. he ate some of the bread and saved the rest for tomorrow
قدری از نان را خورد و بقیه را برای فردا ذخیره کرد.

7. he ate the figs in one swallow
در یک حرکت انجیرها را بلعید.

8. he ate the food greedily
خوراک را حریصانه خورد.

9. he ate the meat in one gulp
او گوشت را یک لقمه کرد.

10. he ate three helpings of the vegetable dish all by himself
او به تنهایی سه پرس از خوراک سبزی را خورد.

11. he ate to his heart's content
تا دلش می خواست خورد.

12. he ate up his plate and asked for more
او غذایش را تا ته خورد و باز هم خواست.

13. he ate up the cake
تمام کیک را خورد.

14. hossein ate all of the chicken
حسین همه ی مرغ را خورد.

15. hossein ate the ice cream with gusto
حسین با اشتیاق تمام بستنی را خورد.

16. i ate and then slept
غذا خوردم و بعد خوابیدم.

17. i ate so much that my stomach was bloated
آن قدر خوردم که شکمم باد کرد.

18. i ate the chicken on the dish
مرغ داخل بشقاب را خوردم.

19. saloumeh ate her lunch hastily
سالومه با عجله نهارش را خورد.

20. she ate a lot and waxed fatter
او خیلی خورد و چاق تر شد.

21. she ate so much that she got the hiccups
از بس خورد به سکسکه افتاد.

22. they ate a whole lot of hamburgers
یک عالمه همبرگر خوردند.

23. we ate bread crusts and gave the crums to the chickens
ما پوسته ی نان را می خوردیم و درونه ی آن را به مرغ می دادیم.

24. we ate cookies and nuts
شیرینی و آجیل خوردیم.

25. we ate fried chickens and mashed potatoes
ما جوجه ی سرخ کرده و پوره ی سیب زمینی خوردیم.

26. we ate grapes and spat the seeds at each other
انگور می خوردیم و هسته های آن را به هم تف می کردیم.

27. we ate in a swelter sweat dripping from our shirts
ما در گرمای سوزان غذا خوردیم و عرق از پیراهن هایمان می چکید.

28. you ate your own ice cream; you can't eat anyone else's!
بستنی خودت را خوردی،نمی شود مال دیگری را هم بخوری !

29. the chemical ate holes in my table
ماده ی شیمیایی میز مرا سوراخ سوراخ کرد.

30. the kids ate the dry bread and did not clear the crumbs off the table
بچه ها نان خشک را خوردند و خرده های آن را از روی میز پاک نکردند.

31. the master ate his meal with his laborers
کارفرما با کارگرانش خوراک خورد.

32. she disgorged anything she ate
او هرچه را که می خورد بالا می آورد.

33. in their farm, hired help ate with the rest of the family
در مزرعه ی آنها کارگران اجیر با بقیه ی خانواده خوراک می خوردند.

34. he dunked his bread in yogurt and ate it
او نان خود را در ماست می زد و می خورد.

انگلیسی به انگلیسی

• ate is the past tense of eat.

پیشنهاد کاربران

ate در مکالمه های رسمی شکل past simple از base form فعل eat که به معنای خوردن می باشد است.
اما شکل رایج تر آن بیشتر در ایالت های آمریکا و بین نوجوان ها فعل ate به معنای " ترکوندن ، شاهکار کردن، عالی بودن در یه چیزی و . . می باشد. ( میتونیم با slay که اون هم به همین معنی هست مترادف بگیریم. )
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: she really ate ( اون واقعا شاهکار کرد ) .

گاهی برای تعریف و تمجید کردن از شخصی استفاده میشه
خورد ، خوردن
مثال؛ my teacher ate my friend
معلم دوست من را خورد
eat: خوردن
ate: خورد
اولی فعل
دومی گذشته ساده فعل
خوردن
خوردن. . .
زمان گذشتهeat
خوردن. . . . زمان گذشته خوردن�eat�

بپرس