1. Heredodegenerative disorders may also present with sensory ataxia.
[ترجمه گوگل]اختلالات هردوژنراتیو ممکن است همراه با آتاکسی حسی نیز ظاهر شوند
[ترجمه ترگمان]اختلالات کروموزومی نیز ممکن است با ataxia حسی وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Methods 30 patients with ataxia after stroke were treated with buspirone, other 30 patients without buspirone as controls. Before and after treatment, they were assessed with ataxia-scale.
[ترجمه گوگل]Methods30 بیمار مبتلا به آتاکسی پس از سکته مغزی با بوسپیرون، 30 بیمار دیگر بدون بوسپیرون به عنوان شاهد تحت درمان قرار گرفتند قبل و بعد از درمان، آنها با مقیاس آتاکسی ارزیابی شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۰ بیمار با ataxia پس از سکته با buspirone و ۳۰ بیمار دیگر بدون buspirone به عنوان کنترل درمان شدند قبل و بعد از درمان، آن ها با مقیاس ataxia ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Marked deep sensory disfunction and sensory ataxia involving all four limbs.
[ترجمه گوگل]اختلال عملکرد حسی عمیق و آتاکسی حسی که هر چهار اندام را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]disfunction حسی عمیق و ataxia حسی شامل هر چهار عضو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. L Nervous system: Agitation, confusion, hyperkinesia, ataxia, CNS depression, nightmares, nervousness, psychiatric disturbance, hallucinations, insomnia, anxiety, dizziness, thinking abnormality.
[ترجمه گوگل]L سیستم عصبی: بی قراری، گیجی، هیپرکینزی، آتاکسی، افسردگی CNS، کابوس، عصبی بودن، اختلالات روانی، توهم، بی خوابی، اضطراب، سرگیجه، اختلال تفکر
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی: تهییج، اغتشاش، اضطراب، اضطراب، اضطراب، اضطراب، اضطراب، اختلالات روانی، توهم، بی خوابی، اضطراب، گیجی، سرگیجه، تفکر غیر عادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. ObjectiveTo investigate the efficacy of acupuncture in ataxia cerebral palsy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثربخشی طب سوزنی در فلج مغزی آتاکسی
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo تاثیر طب سوزنی را در فلج مغزی ataxia بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These signs are followed by ataxia.
[ترجمه گوگل]این علائم با آتاکسی همراه است
[ترجمه ترگمان]این علائم توسط ataxia پی گیری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Neurologic symptoms of hypermagnesemia are muscular weakness, paralysis, ataxia, drowsiness, and confusion.
[ترجمه گوگل]علائم عصبی هیپرمنیزیمی عبارتند از: ضعف عضلانی، فلج، آتاکسی، خواب آلودگی و گیجی
[ترجمه ترگمان]علائم بیماری hypermagnesemia ضعف عضلانی، فلج و عدم تعادل و گیجی و گیجی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To study genotyping assay of spinocerebellar ataxia type 1 (SCA in Chinese POpulation and its diagnosis.
[ترجمه گوگل]برای مطالعه سنجش ژنوتیپ آتاکسی نخاعی مخچه نوع 1 (SCA در جمعیت چین و تشخیص آن
[ترجمه ترگمان]مطالعه سنجش genotyping نوع ۱ (SCA)در population چینی و تشخیص آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It characteristically occurs many years after the primary infection and has protean manifestations in addition to the gait ataxia.
[ترجمه گوگل]به طور مشخص سال ها پس از عفونت اولیه رخ می دهد و علاوه بر آتاکسی راه رفتن، تظاهرات پروتئینی نیز دارد
[ترجمه ترگمان]این بیماری در بسیاری از سال ها پس از عفونت اولیه رخ می دهد و به علاوه to gait ظهور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Subacute combined degeneration of the spinal cord due to vitamin B12 deficiency is a treatable condition manifesting sensory ataxia.
[ترجمه گوگل]دژنراسیون ترکیبی تحت حاد نخاع به دلیل کمبود ویتامین B12 یک بیماری قابل درمان است که آتاکسی حسی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نقص ترکیبی طناب نخاعی به دلیل کمبود ویتامین ب ۱۲ یک شرط قابل درمان است که فاقد وضعیت حسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Objective To investigate the characteristics of the cytogenetic anomalies of ataxia telangiectasia.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ویژگیهای ناهنجاریهای سیتوژنتیک آتاکسی تلانژکتازی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد ویژگی های ناهنجاری های cytogenetic of telangiectasia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Conclusion: The point mutation in this area of mitochondrial DNA might not be related hereditary ataxia.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: جهش نقطهای در این ناحیه از DNA میتوکندری ممکن است با آتاکسی ارثی مرتبط نباشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: جهش نقطه ای در این ناحیه از DNA میتوکندری ممکن است مربوط به ataxia موروثی نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A patient with generalized seizure disorder who took the larger dose of phenytoin sodium over a long period of time, showed encephalopathy, cerebellar ataxia, peripheral neuropathy and myopathy.
[ترجمه گوگل]یک بیمار مبتلا به اختلال تشنج عمومی که دوز بیشتری از فنی توئین سدیم را در مدت زمان طولانی مصرف کرد، انسفالوپاتی، آتاکسی مخچه، نوروپاتی محیطی و میوپاتی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]بیمار مبتلا به اختلال تشنج عمومی که مقدار زیادی سدیم phenytoin را در مدت زمان طولانی از سدیم phenytoin گرفت، نشان داد که بیماری چاقی، ناخوشی محیطی و myopathy وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The clinical signs are hypoglycemia, ketonemia, ketonuria, disperse, anorexia, ataxia, anaesthesia and final death. To lucubrate the Pregnancy Toxemia of sheep.
[ترجمه گوگل]علائم بالینی هیپوگلیسمی، کتونمی، کتونوری، پراکندگی، بی اشتهایی، آتاکسی، بیهوشی و مرگ نهایی است برای رفع مسمومیت بارداری گوسفند
[ترجمه ترگمان]علایم بالینی عبارتند از: hypoglycemia، ketonemia، ketonuria، disperse، anorexia، ataxia، anaesthesia و آخرین مرگ lucubrate the Pregnancy sheep sheep sheep sheep sheep of of of of of of of of of of of of of of of of of of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید