at one sitting

پیشنهاد کاربران

تو یه جلسه ( بدون وقفه )
مثلا: کل کتاب رو تو یه جلسه خوندم
در یک دوره زمانی بدون وقفه
بدون اینکه از روی صندلی بلند شوید، کاری را در یک دوره فعالیت مداوم انجام دهید
تا زمانی که آن را به پایان نرسانید از انجام آن دست نمی کشید
. برای به پایان رساندن یک کار در همان دوره زمانی که فرد برای انجام آن تعیین کرده است
یه جا
یه مرتبه
. doing something without stopping until you've finished it
By that time you had eaten 4 eggrolles in/at one sitting

بپرس