at one fell swoop

جمله های نمونه

1. Because later soon, Yang Hong at one fell swoop sues the domestic 17 healthy product enterprise and the Shanghai Lianhua supermarket causes a sensation throughout the land.
[ترجمه گوگل]زیرا بعداً به زودی، یانگ هونگ یکباره از شرکت داخلی 17 محصول سالم شکایت کرد و سوپرمارکت شانگهای لیانهوا باعث ایجاد حس و حال در سراسر سرزمین شد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بعد از چندی، یانگ هنگ در یک سقوط به زمین افتاد و بازار داخلی ۱۷ سالم داخلی را زیر و رو کرد و سوپر مارکت Lianhua شانگهای باعث ایجاد احساس در سراسر زمین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The millionaire lost his money and his friends at one fell swoop.
[ترجمه گوگل]میلیونر پول خود و دوستانش را در یک لحظه از دست داد
[ترجمه ترگمان]میلیونر پول و دوستانش را یکجا از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Won the men's individual race's gold medal at one fell swoop in little while ago's first world intelligence games, also had the good performance in various macrocosms chess game match.
[ترجمه گوگل]مدال طلای مسابقه انفرادی مردان را با یک ضربه ناگهانی در اولین بازی های اطلاعاتی جهان در مدت کوتاهی به دست آورد، همچنین عملکرد خوبی در مسابقات مختلف بازی شطرنج جهان های بزرگ داشت
[ترجمه ترگمان]برنده مدال طلای این مردان در یکی از مسابقات جام جهانی اول سال پیش و نیز عملکرد خوب در بازی شطرنج بازان مختلف برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The white bilge number is broken at one fell swoop.
[ترجمه گوگل]شماره آب‌گیر سفید با یک ضربه شکسته می‌شود
[ترجمه ترگمان]این کشتی سفید با یک حرکت ناگهانی شکسته میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The tornado destroyed the whole city at one fell swoop.
[ترجمه گوگل]گردباد به یکباره کل شهر را ویران کرد
[ترجمه ترگمان]گردباد تمام شهر را ویران کرد و یکی پس از دیگری واژگون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only a foolish politician would promise to lower the rate of inflation and reduce unemployment at one fell swoop.
[ترجمه گوگل]فقط یک سیاستمدار احمق قول می دهد که نرخ تورم را کاهش دهد و بیکاری را با یک ضربه کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]تنها یک سیاست مدار احمق قول می دهد نرخ تورم را کاهش داده و نرخ بیکاری را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unless there are inherent limits on human understanding—itself an unfathomable premise—there will always be more apparently disparate phenomena to explain at one fell swoop.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که محدودیت‌های ذاتی برای درک انسان وجود نداشته باشد - که خود یک فرض غیرقابل درک است - همیشه پدیده‌های ظاهراً متفاوت تری برای توضیح در یک لحظه وجود خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه محدودیت های ذاتی در درک انسان وجود داشته باشد - خود یک فرضیه پیچیده - همیشه پدیده های پراکنده بیشتری وجود خواهند داشت که برای توضیح دادن در آن شیرجه می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Four cars drove into the driveway, and Mrs Robert's dinner guests all arrived at one fell swoop.
[ترجمه گوگل]چهار ماشین به داخل حیاط رفتند و مهمانان شام خانم رابرت همگی با یک ضربه وارد شدند
[ترجمه ترگمان]چهار ماشین سوار اتومبیل شدند و تمام مهمانان خانم رابرت با شتاب وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I do not dare wild hope China to win at one fell swoop, but hopes is peace.
[ترجمه گوگل]من جرأت نمی‌کنم که چین در یک لحظه پیروز شود، اما امید به صلح است
[ترجمه ترگمان]من جرات نمی کنم که چین در یک سقوط پیروز شود، اما امید به صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children said they were still hungry so I put a plate of cakes on the table and at one fell swoop they vanished.
[ترجمه گوگل]بچه ها گفتند که هنوز گرسنه هستند، بنابراین من یک بشقاب کیک روی میز گذاشتم و در یک لحظه ناپدید شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها گفتند که هنوز گرسنه هستند و من یک بشقاب پر از کیک را روی میز گذاشتم و یکی از آن ها ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So long as usually is unceasing diligently and the unceasing accumulation, when test certainly can pass at one fell swoop, does not have the pain paying, has how possibly has harvests?
[ترجمه گوگل]تا زمانی که معمولاً با پشتکار بی وقفه است و انباشت بی وقفه، زمانی که آزمایش مطمئناً می تواند با یک ضربه انجام شود، درد و رنجی را ندارد، تا چه حد ممکن است برداشت داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که معمولا با پشت کار پایان ناپذیر و انباشته شدن مداوم، هنگامی که تست یقینا می تواند از یک سقوط بیفتد، آیا پول پرداخت نمی کند، چگونه برداشت می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cai must unfold his leads the authority, or along with chases the class flatly, in this at one fell swoop.
[ترجمه گوگل]Cai باید سرنخ های خود را آشکار کند، یا همراه با تعقیب قاطع طبقه، در این یک لحظه
[ترجمه ترگمان]Cai باید قدرت و قدرت او را آشکار سازد، یا با سرعت هر چه تمام تر به طرف کلاس برود و با یک حرکت ناگهانی سر کلاس را تعقیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At that time, Zhong Shuhe took into publishing industry and stood out among all publishers in Hunan at one fell swoop, by writing "Towards the World Series".
[ترجمه گوگل]در آن زمان، ژونگ شوهه وارد صنعت نشر شد و با نوشتن "به سوی مجموعه جهانی" در میان همه ناشران در هونان در یک لحظه برجسته شد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، Zhong Shuhe صنعت چاپ را به دست گرفت و در بین همه ناشران هونان، با نوشتن \"به سوی سری جهانی\"، از بین همه ناشران آن بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He said humorously that this is the repair advantage, not can only experience the movement "the pleasure", but can also free lose weight, at one fell swoop several.
[ترجمه گوگل]او با طنز گفت که این مزیت تعمیر است، نه تنها می تواند جنبش "لذت" را تجربه کند، بلکه می تواند وزن خود را آزاد کند، در یک ضربه چند
[ترجمه ترگمان]او با شوخ طبعی گفت که این مزیت تعمیر نیست، نه تنها می تواند جنبش \"لذت\" را تجربه کند، بلکه می تواند وزن را نیز از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• all at once, simultaneously

پیشنهاد کاربران

یکجا, یهویی، در یک آن
all at once
in a single action
At one blow
In a single stroke
one action or event in which many results are achieved or accomplished
Conveys the idea of an event taking place all at once and very suddenly
...
[مشاهده متن کامل]

In one short swoop, jam - packed streets
. transformed into ghost towns

بپرس