at one blow


همدل، متوافق، متفق، یک دل و یک زبان، متحد، با یک ضربه

جمله های نمونه

1. They brought down two enemy planes at one blow.
[ترجمه گوگل]آنها با یک ضربه دو هواپیمای دشمن را سرنگون کردند
[ترجمه ترگمان]دو هواپیمای دشمن را در یک ضربه فرود آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The executioner cut off his head at one blow.
[ترجمه گوگل]جلاد با یک ضربه سرش را برید
[ترجمه ترگمان]جلاد سرش را با یک ضربه قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If my house has collapsed at one blow, that is because it was a house of cards.
[ترجمه گوگل]اگر خانه من با یک ضربه فرو ریخته است، به این دلیل است که خانه کارت بود
[ترجمه ترگمان]اگر خانه من در یک ضربه فرو ریخت، به خاطر این است که کارت بازی ورق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He killed three flies at one blow.
[ترجمه گوگل]او با یک ضربه سه مگس را کشت
[ترجمه ترگمان]سه مگس در یک ضربه کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He killed seven foes at one blow.
[ترجمه گوگل]او با یک ضربه هفت دشمن را کشت
[ترجمه ترگمان]او هفت دشمن را با یک ضربه کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you beat him dead at one blow?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید او را با یک ضربه مرده شکست دهید؟
[ترجمه ترگمان]می تونی با یه ضربه اون رو به کشتن بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The letter had destroyed his certainty at one blow.
[ترجمه گوگل]نامه با یک ضربه یقین او را از بین برده بود
[ترجمه ترگمان]این نامه اطمینان او را در یک ضربه از بین برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If one desires to learn at one blow, to what degree of hideousness the fact can attain, viewed at the distance of centuries, let him look at Machiavelli.
[ترجمه گوگل]اگر کسی می‌خواهد با یک ضربه بیاموزد که این واقعیت به چه درجه‌ای از زشت می‌تواند برسد، در فاصله قرن‌ها، بگذارید به ماکیاولی نگاه کند
[ترجمه ترگمان]اگر کسی بخواهد با یک ضربه یاد بگیرد، تا چه درجه زشتی که حقیقت می تواند به دست آید، در فاصله قرون، به او نگاه کند، بگذار به ماکیاولی نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mother's saintly body like the jade attacked through my eyes at one blow.
[ترجمه گوگل]بدن مقدس مادر مانند یشم با یک ضربه از چشمانم حمله کرد
[ترجمه ترگمان]بدن مادر مقدس مثل the که در یک ضربه به چشم من حمله کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the 2005 earthquake in northern Pakistan, 80,000 people died more or less at one blow; whereas the immediate death toll from this flood is likely to be in the low thousands.
[ترجمه گوگل]در زلزله سال 2005 در شمال پاکستان، 80000 نفر کم و بیش با یک ضربه جان خود را از دست دادند این در حالی است که احتمالاً تلفات فوری این سیل به هزاران نفر می رسد
[ترجمه ترگمان]در زمین لرزه سال ۲۰۰۵ در شمال پاکستان، ۸۰،۰۰۰ نفر بیشتر یا کم تر کشته شدند؛ در حالی که شمار تلفات نزدیک به این سیل احتمالا در هزاران نفر کم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A - fter four years, she became a noticeable person at the 17 th Olympics at one blow.
[ترجمه گوگل]الف - پس از چهار سال در المپیک هفدهم با یک ضربه به فردی قابل توجه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او به مدت چهار سال در یک ضربه وارد المپیک ۱۷ ام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This full-automatic forming equipment for thermoforming plastic sheet includes feeding, heating, forming, cooling, mold unloading, cutting at one blow.
[ترجمه گوگل]این تجهیزات فرم دهی تمام اتوماتیک برای ورق های پلاستیکی ترموفرمینگ شامل تغذیه، گرمایش، شکل دهی، خنک کننده، تخلیه قالب، برش با یک ضربه می باشد
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات شکل کامل - اتوماتیک برای ورقه پلاستیکی thermoforming شامل تغذیه، گرمایش، شکل دهی، سرمایش، تخلیه قالب و قطع یک ضربه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with one strike, with one hit

پیشنهاد کاربران

بپرس