at one's fingertips

پیشنهاد کاربران

1 - کاملاً آشنا بودن به، کاملاً وارد بودن، مثل آب خوردن بلدبودن
2 - در دسترس داشتن، حاضر و آماده داشتن، کاملاً در اختیار داشتن

بپرس