at least

/æt liːst//æt liːst/

1- دست کم، لااقل، 2- به هر حال، در هر صورت، اقلا، دست کم، هیچنباشد

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: at the lowest amount; not less than.

- at least fifty guests
[ترجمه زینب] کم کم ۵۰ نفر مهمان
|
[ترجمه گوگل] حداقل پنجاه مهمان
[ترجمه ترگمان] دست کم پنجاه نفر مهمان داشتند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in any case; at any rate.
مشابه: only

- We may not have much, but at least we have each other.
[ترجمه Ssy] ممکنه هیچی نداشته باشیم، ولی لااقل همدیگر را داریم
|
[ترجمه گوگل] شاید چیز زیادی نداشته باشیم، اما حداقل همدیگر را داریم
[ترجمه ترگمان] ، ممکنه زیاد داشته باشیم ولی حداقل همدیگه رو داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Failure in a great enterprise is at least a noble fault.
[ترجمه گوگل]شکست در یک کار بزرگ حداقل یک عیب بزرگ است
[ترجمه ترگمان]شکست در یک شرکت بزرگ، دست کم یک خطای شرافتمندانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The emotional differences exist, at least, between the genders.
[ترجمه گوگل]تفاوت های عاطفی، حداقل، بین جنسیت ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تفاوت های احساسی بین جنسیت ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fortune knocks once at least at every man’s door.
[ترجمه نیلوفر] خوشبختی دستکم یک بار در خانه هرکسی در میزند
|
[ترجمه گوگل]ثروت حداقل یک بار به در هر مردی می زند
[ترجمه ترگمان]دست کم در خانه هر مردی ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You should visit your dentist at least twice a year.
[ترجمه گلی] شما حداقل درسال دوبار به دیدار دندانپزشک خود بروید
|
[ترجمه گوگل]شما باید حداقل دو بار در سال به دندانپزشک خود مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید حداقل دو بار در سال به دندان پزشک خود مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We'd fade into someone at least one time in life,not for any result,company,ownership even love,just for meeting you in my most beautiful days.
[ترجمه گوگل]ما حداقل یک بار در زندگی به کسی تبدیل می‌شویم، نه برای هیچ نتیجه‌ای، شرکتی، مالکیتی، حتی عشقی، فقط برای دیدار با تو در زیباترین روزهایم
[ترجمه ترگمان]حداقل یک زمانی در زندگی محو می شویم، نه برای هر نتیجه، شرکت، مالکیت حتی عشق، فقط برای ملاقات با تو در most روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's a tradition that dates back at least a thousand years.
[ترجمه گوگل]این یک سنت است که حداقل به هزار سال قبل برمی گردد
[ترجمه ترگمان]این یک سنت است که حداقل هزار سال قدمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In its annual report, UNICEF says at least 40,000 children die every day.
[ترجمه گوگل]یونیسف در گزارش سالانه خود می گوید روزانه حداقل 40000 کودک جان خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]در گزارش سالانه خود، یونیسف می گوید که در هر روز حداقل ۴۰،۰۰۰ کودک می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whether you fail or fly, at least you tried.
[ترجمه گلی] چه شکست بخوری یا پرواز کنی حداقل تلاش خودت رو کردی
|
[ترجمه گوگل]چه شکست بخورید یا پرواز کنید، حداقل تلاش کرده اید
[ترجمه ترگمان] چه شکست بخوری یا پرواز کنی، حداقل سعی خودت رو کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It will take you at least 20 minutes to get there.
[ترجمه گوگل]حداقل 20 دقیقه طول می کشد تا به آنجا برسید
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲۰ دقیقه طول میکشه تا برسی اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. 50% of men under 35 spend at least 20 minutes preening themselves every morning in the bathroom.
[ترجمه گوگل]50 درصد از مردان زیر 35 سال هر روز صبح حداقل 20 دقیقه خود را در حمام صرف می کنند
[ترجمه ترگمان]۵۰ درصد مردان زیر ۳۵ سال هر روز صبح در حمام خود را تمیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At least ten people were killed in the crash.
[ترجمه گوگل]در این حادثه حداقل ده نفر کشته شدند
[ترجمه ترگمان]حداقل ۱۰ نفر کشته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The car must have been doing at least 100 miles an hour.
[ترجمه گوگل]ماشین باید حداقل 100 مایل در ساعت کار کرده باشد
[ترجمه ترگمان]ماشین باید حداقل ۱۰۰ مایل در ساعت انجام داده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fortune knocks once at least at every man's gate.
[ترجمه گوگل]ثروت حداقل یک بار به دروازه هر مردی می زند
[ترجمه ترگمان]دست کم در خانه هر یک از این مردان بخت یاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At least a year's preparatory work will be necessary before building can start.
[ترجمه گوگل]حداقل یک سال کار مقدماتی قبل از شروع ساخت ضروری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]حداقل یک کار مقدماتی یک سال قبل از شروع کار لازم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If I am not able to help you,at least I can be with you.
[ترجمه گوگل]اگر نمی توانم به شما کمک کنم، حداقل می توانم در کنار شما باشم
[ترجمه ترگمان]اگر نتوانم به شما کمک کنم، حداقل می توانم با شما باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] حداقل، دست کم، کمینه

انگلیسی به انگلیسی

• at the lowest, not less than; however, anyways

پیشنهاد کاربران

کمترین حالت ممکن
Even if something better is not true or is not done.
باز جای شکرش باقیه.
مثال:
The house still needed a lot of work, but at least the kitchen was finished.
ترجمه پیشنهادی:
این خونه هنوز خیلی کار داره, اماباز جای شکرش باقیه که کار آشپزخونه تموم شد.
بعضی جاها: ناسلامتی. . .
حتی اگر فقط
کمِ کم
( مثلاً: کمِ کم ۱۰۰ دلار می ارزد. )
at least :
دست کم، حداقل .
At least 32 people killed in Khan Younis and five in Rafah
دست کم 32 نفر در خان یونس و پنج نفر در رفح کشته شدند .
no less than . . . .
خانه ٔ کم. [ ن َ / ن ِ ی ِ ک َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حداقل. دست کم. چون : خانه کم مخارج مسافرت شما چهل هزار تومان میشود.
اقلا
Hey man you should be wise at least we didn't die
هی باید عقلانه فک کنی خداقل نمردیم
حداقل، لااقل
محاوره ای: باز خوبه. . .
a minimum of
درهرصورت - حداقل - به هرحال
دست کم، حداقل
حداقلش اینه ک. . .
دست کم، لااقل
Least را میشه معادل پست ترین هم ترجمه کرد.
حداقل، دست کم، لااقل
If you dont have a brother, you have very good sister
اگر چه برادر نداری، حداقل یه خواهر خیلی خوب داری

در نهایت
در هر صورت
دست کم. حداقل. لااقل .
At least = at the lowest، not less than
حداقل
دست کم
لا اقل.
کمه کمش
حداقل، دست کم
همینم خوبه که. . .
خوبه که. . .
وقتی به داشتن چیزی هرچند بسیار کم و ظاهرا بی اهمیت راضی هستیم.
کمترین
خردترین
حداقل، کف آن، کم ترین مقدار چیزی و. . .
حداقل
کم و بیش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس