at intervals


1- گاه به گاه، گهگاه، هرچند وقت یکبار 2- در اینجا و آنجا، به طور پراکنده

جمله های نمونه

1. These cars are put at intervals of three meters.
[ترجمه گوگل]این خودروها در فواصل سه متری قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]این خودروها در فواصل سه متر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This phrase is repeated at intervals throughout the song.
[ترجمه گوگل]این عبارت در طول آهنگ در فواصل زمانی تکرار می شود
[ترجمه ترگمان]این عبارت در فواصل بین آهنگ تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Flaming torches were positioned at intervals along the terrace.
[ترجمه گوگل]مشعل های شعله ور در فواصل زمانی در امتداد تراس قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]مشعل ها در فواصل دور ایوان قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Several red and white barriers marked the road at intervals of about a mile.
[ترجمه گوگل]چندین مانع قرمز و سفید جاده را در فواصل حدود یک مایلی مشخص می کردند
[ترجمه ترگمان]چندین حصار قرمز و سفید در فواصل حدود یک مایل علامت گذاری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At intervals a bell rings and workers stop for a drink.
[ترجمه گوگل]در فواصل زمانی یک زنگ به صدا در می آید و کارگران برای نوشیدن می ایستند
[ترجمه ترگمان]در فواصل معین صدای زنگ به گوش می رسید و کارگران برای نوشیدن توقف می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the event of fire, the alarm will sound at 15-second intervals/at intervals of 15 seconds.
[ترجمه گوگل]در صورت آتش سوزی، زنگ هشدار در فواصل 15 ثانیه ای / در فواصل زمانی 15 ثانیه به صدا در می آید
[ترجمه ترگمان]در صورت آتش سوزی، آژیر در فواصل ۱۵ ثانیه ای و در فواصل ۱۵ ثانیه به صدا درمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kites whooshed above the beach at intervals.
[ترجمه گوگل]بادبادک ها در فواصل زمانی بالای ساحل می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]کایت در فواصل معین از ساحل دور می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She woke him for his medicines at intervals throughout the night.
[ترجمه گوگل]او را برای داروهایش در فواصل شب بیدار می کرد
[ترجمه ترگمان]در طول شب او را به خاطر داروهای خود بیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At intervals she would stop for a rest.
[ترجمه گوگل]در فواصل زمانی او برای استراحت توقف می کرد
[ترجمه ترگمان]در فواصل معین می ایستاد تا استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At intervals along the path the energy intensifies.
[ترجمه گوگل]در فواصل زمانی در طول مسیر انرژی تشدید می شود
[ترجمه ترگمان]در فواصلی که انرژی تشدید می شود، انرژی تشدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rincewind trailed behind, whimpering at intervals and checking to see that his head was still there.
[ترجمه گوگل]رینسویند پشت سرش می رفت و در فواصل زمانی زمزمه می کرد و چک می کرد که سرش هنوز آنجاست
[ترجمه ترگمان]سفیرا از پشت سر حرفش را قطع کرد و در حالی که زوزه می کشید و چک می کرد که سرش هنوز انجاست، ناله می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At intervals while we were negotiating with him, he screeched his battle songs and war cries.
[ترجمه گوگل]در فواصل زمانی که با او مذاکره می کردیم، او آهنگ های جنگی و فریادهای جنگی خود را فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]در فواصل زمانی که ما در حال مذاکره با او بودیم، صدای battle و فریادهای جنگ را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Remember to take your pulse at intervals along the walk to make sure you are within your aerobic range.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که نبض خود را در فواصل زمانی پیاده روی بگیرید تا مطمئن شوید که در محدوده هوازی خود هستید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که در طول راه می توانید نبض شما را در طول راه برید تا مطمئن شوید که در حوزه استحفاظی شما هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At intervals, initially of roughly six or seven years, but more frequently after 103 a new design was issued.
[ترجمه گوگل]در فواصل زمانی، در ابتدا تقریباً شش یا هفت سال، اما اغلب پس از 103 طرح جدیدی صادر شد
[ترجمه ترگمان]در فواصل زمانی حدود ۶ یا هفت سال، اما بیشتر بعد از ۱۰۳ طرح جدید صادر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At intervals lights were being turned on in store windows.
[ترجمه گوگل]هر چند وقت یکبار چراغ ها در ویترین مغازه ها روشن می شد
[ترجمه ترگمان]در فواصل نامشخص، چراغ های ویترین مغازه ها روشن می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• alternately, intermittently, with pauses

پیشنهاد کاربران

در باره زمانی
هرازگاهی، با فاصله
هر از گاهی
گهگاهی
گاه به گاه
بعضی مواقع
در فواصل معین
درخلالِ. . .
مثال:
I spend most of that night dozing at intervals.
بیشتر آن شب را هر از گاهی با چرت زدن می گذرانم.
بازه زمانی
At intervals ( idiom ) :whit time between, not continuosly
intervalبه معنی وقفه و فاصله
Ex:The phone rang at regular intervals all afternooon
تلفن در بازه های زمانی منظم زنگ می خورد.

بپرس