at first

/æt fɜrst//æt fɜːst/

1- تقصیرکار، مقصر، گناهکار، رمژکدار، مانیدکار، 2- سرگردان، بدون چاره، در آغاز، در ابتدا، در آغاز کار

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: on the first occasion or in the beginning.

- At first, I really liked my job, but now I'm not happy with it.
[ترجمه گوگل] ابتدا کارم را خیلی دوست داشتم اما الان از آن راضی نیستم
[ترجمه ترگمان] در ابتدا، من واقعا از شغلم خوشم امده، اما حالا از این موضوع خوشحال نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It is hard to use a computer at first.
[ترجمه گوگل] در ابتدا استفاده از کامپیوتر سخت است
[ترجمه ترگمان] استفاده از کامپیوتر در ابتدا مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Judge not of men and things at first sight.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول در مورد انسانها و چیزها قضاوت نکنید
[ترجمه ترگمان]قاضی نه از مردها و این جور چیزها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don’t judge men or things at first sight.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول مردان یا چیزها را قضاوت نکنید
[ترجمه ترگمان]در نظر اول درباره مردها و چیزهایی قضاوت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If at first you don't succeed try, try and try again.
[ترجمه گوگل]اگر در ابتدا موفق نشدید، تلاش کنید و دوباره تلاش کنید
[ترجمه ترگمان]اگر در ابتدا موفق نشوید، سعی کنید دوباره امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If at first you don't succeed, try, try again.
[ترجمه گوگل]اگر در ابتدا موفق نشدید، سعی کنید، دوباره تلاش کنید
[ترجمه ترگمان]اگر در ابتدا موفق نشی، سعی کن، دوباره سعی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Judge not of men and thing at first sight.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول درباره انسانها و چیزها قضاوت نکنید
[ترجمه ترگمان]در نظر اول قاضی و مرد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was love at first sight.
[ترجمه گوگل]عشق در نگاه اول بود
[ترجمه ترگمان]عشق در نگاه اول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They fell in love at first glance.
[ترجمه گوگل]آنها در نگاه اول عاشق شدند
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول عاشق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was cross at first, but later he relented.
[ترجمه گوگل]او ابتدا صلیب بود، اما بعداً تسلیم شد
[ترجمه ترگمان]اول صلیب کشید، اما بعد نرم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Love at first sight.
[ترجمه گوگل]عشق در نگاه اول
[ترجمه ترگمان]عشق در نگاه اول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At first there was a lack of trust between them.
[ترجمه گوگل]ابتدا بین آنها بی اعتمادی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]ابتدا عدم اعتماد به آن ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At first, they refused to sign the agreement, but they caved in when they heard another firm was being approached.
[ترجمه گوگل]در ابتدا آنها از امضای قرارداد خودداری کردند، اما وقتی شنیدند که به شرکت دیگری نزدیک شده است، تسلیم شدند
[ترجمه ترگمان]ابتدا، آن ها از امضای قرارداد خودداری کردند، اما زمانی که صدای نزدیک شدن یک شرکت دیگر را شنیدند، تسلیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At first, he was really scared.
[ترجمه گوگل]اولش واقعا ترسیده بود
[ترجمه ترگمان]اولش خیلی ترسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At first I felt very resentful and angry about losing my job.
[ترجمه گوگل]در ابتدا از اینکه شغلم را از دست دادم بسیار ناراحت و عصبانی بودم
[ترجمه ترگمان]در ابتدا خیلی ناراحت و عصبانی بودم که شغلم را از دست می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• at the beginning

پیشنهاد کاربران

اول - در ابتدا - در آغاز
در نگاه اول
در آغاز
در ابتدا
اوایل - اولش

بپرس