1. studying the recent advances in astronomy
بررسی پیشرفت های اخیر نجوم
2. I've always had an interest in astronomy.
[ترجمه گوگل]من همیشه به نجوم علاقه داشتم
[ترجمه ترگمان]من همیشه علاقه ای به ستاره شناسی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mathematical astronomy was the great innovation by the Greeks of the 5th century BC.
[ترجمه گوگل]نجوم ریاضی نوآوری بزرگ یونانیان قرن پنجم قبل از میلاد بود
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی ریاضی توسط یونانیان قرن پنجم پیش از میلاد ابداع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Unlike astronomy, astrology cannot be described as an exact science.
[ترجمه گوگل]بر خلاف نجوم، طالع بینی را نمی توان به عنوان یک علم دقیق توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]برخلاف ستاره شناسی، علم احکام نجوم را نمی توان به عنوان یک علم دقیق توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Astronomy, as distinct from astrology, is an exact science.
[ترجمه گوگل]نجوم، جدا از طالع بینی، یک علم دقیق است
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی، که از علم احکام نجوم متمایز است، علم دقیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We're at cross - purposes: I'm talking about astronomy, you're talking about astrology.
[ترجمه گوگل]ما در اهداف متقابل هستیم: من در مورد نجوم صحبت می کنم، شما در مورد طالع بینی صحبت می کنید
[ترجمه ترگمان]ما در مورد ستاره شناسی صحبت می کنیم، شما درباره علم نجوم صحبت می کنید، درباره علم احکام نجوم صحبت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Do you know anything about astronomy?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد نجوم چیزی می دانید؟
[ترجمه ترگمان]تو چیزی در مورد ستاره شناسی میدونی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Astronomy inherits from astrology.
[ترجمه گوگل]ستاره شناسی از طالع بینی به ارث می رسد
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی از علم احکام نجوم ارث می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mathematics is connected with astronomy.
[ترجمه گوگل]ریاضیات با نجوم مرتبط است
[ترجمه ترگمان]ریاضیات مربوط به ستاره شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The history of astronomy also disclosed a succession of hypotheses, which made claims for physical truth look precarious.
[ترجمه گوگل]تاریخ نجوم همچنین فرضیه های متوالی را فاش کرد که ادعاهای مربوط به حقیقت فیزیکی را مخاطره آمیز جلوه می داد
[ترجمه ترگمان]تاریخ نجوم همچنین یک سلسله فرضیات را آشکار ساخت، که ادعا می کند که حقیقت فیزیکی نامطمئن به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Here are some examples from the history of astronomy that illustrate the point.
[ترجمه گوگل]در اینجا چند نمونه از تاریخ نجوم آورده شده است که این موضوع را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در اینجا چند مثال از تاریخچه ستاره شناسی که این نقطه را نشان می دهند آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Caliph was a great patron of astronomy and science.
[ترجمه گوگل]خلیفه حامی بزرگ نجوم و علم بود
[ترجمه ترگمان]خلیفه حامی بزرگی از علم نجوم و علم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The situation is not unlike that in astronomy after the Copernican revolution.
[ترجمه گوگل]وضعیت در نجوم پس از انقلاب کوپرنیک بی شباهت نیست
[ترجمه ترگمان]این وضع بی شباهت به نجوم پس از انقلاب کوپرنیکی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Open most astronomy textbooks and you will find a statement somewhere that calls the Sun an average star.
[ترجمه گوگل]بیشتر کتاب های درسی نجوم را باز کنید و در جایی بیانیه ای خواهید یافت که خورشید را یک ستاره متوسط می نامد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کتاب های ستاره شناسی را باز کنید و شما بیانیه ای را در جایی پیدا خواهید کرد که ستاره را یک ستاره متوسط صدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید