astonied


(مهجور) متحیر، مبهوت، مات، گیج، بیحس

جمله های نمونه

1. After the boss receives cable astonied!
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه رئیس دریافت کابل حیرت زده!
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه رئیس تلویزیون کابلی را دریافت کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Doctor Mao let astonied, ask her: " What meaning is this? "
[ترجمه گوگل]دکتر مائو با تعجب اجازه داد از او بپرسد: "این چه معنایی دارد؟"
[ترجمه ترگمان]دکتر مایو به astonied اجازه می دهد از او بپرسید: \"این چه معنی دارد؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This act more make a person astonied.
[ترجمه گوگل]این عمل انسان را بیشتر متحیر می کند
[ترجمه ترگمان]این کار بیشتر باعث می شود آدم گیج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Such high price, make a grandfather astonied, pulling grandchildren to want.
[ترجمه گوگل]چنین قیمت بالایی، پدربزرگ را متحیر می کند و نوه ها را می خواهد
[ترجمه ترگمان]چنین قیمت بالایی، پدربزرگ را وادار می کند که نوه های خود را کنار بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lunar tail close an account, make me astonied.
[ترجمه گوگل]دم قمری حسابی ببند، مرا متحیر کن
[ترجمه ترگمان]دمم به حساب نزدیک است و مرا گیج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Card spy answer says: " I will be astonied, be at a loss. "
[ترجمه گوگل]پاسخ جاسوس کارت می‌گوید: من حیران می‌شوم، ضرر می‌کنم
[ترجمه ترگمان]پاسخ جاسوس کارت می گوید: \" من عصبانی خواهم شد، در یک شکست خواهم بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why shouldest thou be as a man astonied, as a mighty man that cannot save?
[ترجمه گوگل]چرا باید مانند مردی حیرت زده باشی، مانند مردی توانا که نمی تواند نجات دهد؟
[ترجمه ترگمان]چرا به عنوان مردی که به اندازه یک مرد نیرومند که نمی تواند نجاتش دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The person opens this Dekesasi when bedspread astonied, immediately calls host the bedroom.
[ترجمه گوگل]زمانی که روتختی حیرت زده این دکساسی را باز می کند، بلافاصله میزبان اتاق خواب را صدا می کند
[ترجمه ترگمان]این فرد، این Dekesasi را هنگامی که روتختی astonied، فورا میزبان را صدا می کند، باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This ( amount ) make me astonied.
[ترجمه گوگل]این (مقدار) مرا متحیر می کند
[ترجمه ترگمان]این (مقدار)مرا گیج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once, the daughter of the farmer vacation home on the wagon, son of farm astonied saved her life, and in the eyes of that a moment, fell in love with the beautiful young noble.
[ترجمه گوگل]یک بار، دختر کشاورز خانه تعطیلات در واگن، پسر مزرعه حیرت زده جان او را نجات داد، و در چشمان آن لحظه، عاشق جوان نجیب زیبا شد
[ترجمه ترگمان]یک بار دختر دهقانی که در مزرعه به خانه برمی گشت، پسر مزرعه astonied زندگی خود را نجات داد، و در چشمان آن لحظه، عاشق این مرد جوان زیبا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That they may want bread and water and be astonied and consume away for their iniquity.
[ترجمه گوگل]تا نان و آب بخواهند و به خاطر گناه خود متحیر شوند و مصرف کنند
[ترجمه ترگمان]که آن ها ممکن است نان و آب بخواهند و فاسد شوند و به خاطر شرارت خود مصرف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس