astir

/əˈstɜːr//əˈstɜː/

معنی: بیرون از بستر، در حرکت، در جنبش
معانی دیگر: (از بستر) برخاسته، در تحرک، در تکاپو، کنش ور، فعال

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in action; moving.

- The flowers were astir in the breeze.
[ترجمه گوگل] گلها در نسیم متحیر بودند
[ترجمه ترگمان] گل ها در نسیم پر جنب و جوش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: out of bed; awake and up.
مشابه: awake

جمله های نمونه

1. the city was astir with rumors of his death
شایعات مرگ او شهر را به جنب و جوش درآورده بود.

2. She was rarely astir later than 7 o'clock.
[ترجمه گوگل]او به ندرت دیرتر از ساعت 7 متحیر می شد
[ترجمه ترگمان]به ندرت دیرتر از ساعت ۷ بیدار می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole community was astir when the news came that the enemy bombing would be restored.
[ترجمه گوگل]وقتی خبر رسید که بمباران دشمن از سر گرفته خواهد شد، همه جامعه متحیر شده بودند
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر رسید که بمباران دشمن دوباره برقرار خواهد شد، کل جامعه به هیجان امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A single room at the Astir Hotel costs £56 a night.
[ترجمه گوگل]یک اتاق یک نفره در هتل آستر شبی 56 پوند است
[ترجمه ترگمان]یک اتاق تک نفره در هتل astir ۵۶ پوند در شب هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After the explosion, the hospital was astir with over-worked nurses and doctors.
[ترجمه گوگل]پس از انفجار، بیمارستان پر از پرستاران و پزشکان پرکار بود
[ترجمه ترگمان]بعد از انفجار، بیمارستان با پرستاران و پزشکان بیش از حد کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bird have food of early astir, insect having been eat to bird of early astir.
[ترجمه گوگل]پرنده غذای آستر اولیه دارد، حشره به پرنده زودرس خورده شده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پرنده به جنب و جوش افتاده باشد، حشره خورده بود تا بیدار شود و بیدار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The whole town was astir with the news.
[ترجمه گوگل]تمام شهر از این خبر متحیر شده بود
[ترجمه ترگمان]تمام شهر پر از اخبار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The girl sat, her body still, her soul astir.
[ترجمه گوگل]دختر نشسته بود، بدنش ثابت و روحش متحیر بود
[ترجمه ترگمان]دختر نشست، بدنش بی حرکت بود، روحش به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The whole community was astir when the news came that the enemy bombing would is restored.
[ترجمه گوگل]وقتی خبر رسید که بمباران دشمن از سر گرفته شده است، همه جامعه متحیر شده بودند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که خبر رسید که بمباران دشمن دوباره برقرار خواهد شد، کل جامعه به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The quiet mountain village suddenly became astir.
[ترجمه گوگل]روستای آرام کوهستانی ناگهان متحیر شد
[ترجمه ترگمان]دهکده ساکت و آرام ناگهان به جنب و جوش افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our children were astir before dawn.
[ترجمه گوگل]بچه های ما قبل از سحر هول کرده بودند
[ترجمه ترگمان]بچه هامون قبل از طلوع پر جنب و جوش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. News of the Queen's visIt'set the whole town astir.
[ترجمه گوگل]اخبار بازدید ملکه کل شهر را به هیجان آورده است
[ترجمه ترگمان]اخبار of ملکه تمام شهر را به جنب و جوش واداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. NIV See how your enemies are astir, how your foes rear their heads.
[ترجمه گوگل]NIV ببینید دشمنان شما چگونه متحیر هستند، چگونه دشمنان شما سر خود را بالا می برند
[ترجمه ترگمان]می بینی که دشمنان شما چه طور در حال جنب و جوش هستند، چه طور دشمنان شما سرشان را عقب می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The town was astir with the news.
[ترجمه گوگل]شهر از این خبر متحیر شده بود
[ترجمه ترگمان]شهر از این خبر به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیرون از بستر (صفت)
astir

در حرکت (قید)
afloat, agog, astir

در جنبش (قید)
agog, astir

انگلیسی به انگلیسی

• moving; excited; active

پیشنهاد کاربران

بپرس