asthenic


معنی: ضعیف، ناتوان، سست
معانی دیگر: وابسته به سستی، کم نیرو

جمله های نمونه

1. In traditional Chinese medicine, SSS belongs to " obstruction of qi in the chest", "heart-throb", "continuous palpitation", "asthenic disease", "infrequent pulse" .
[ترجمه گوگل]در طب سنتی چینی، SSS به "انسداد چی در قفسه سینه"، "ضربان قلب"، "تپش قلب مداوم"، "بیماری آستنیک"، "نبض نادر" تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]در پزشکی سنتی چینی، SSS به \"ممانعت از qi در قفسه سینه\"، \"تپش قلب\"، \"disease مداوم\"، \"بیماری asthenic\"، \"سکته مکرر\" تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Individuals are often tall and slender with an asthenic habitus ("marfanoid" look) and prone to osteoporosis.
[ترجمه گوگل]افراد اغلب قد بلند و لاغر اندام با حالت آستنیک (نمای "مارفانوئید") و مستعد پوکی استخوان هستند
[ترجمه ترگمان]افراد اغلب بلند و باریک با ظاهر asthenic habitus (\")و مستعد پوکی استخوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has curatire effect for chronic bronchitis of asthenic cold type, bronchial asthma, and chronic nasitis.
[ترجمه گوگل]برای برونشیت مزمن از نوع سرماخوردگی آستنیک، آسم برونش و نازیت مزمن اثر درمانی دارد
[ترجمه ترگمان]این بیماری دارای یک برونشیت مزمن از نوع سرماخوردگی asthenic، آسم bronchial و nasitis مزمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fatigue belonged to asthenic overstrain in TCM.
[ترجمه گوگل]خستگی به اضافه فشار آستنیک در TCM تعلق داشت
[ترجمه ترگمان]خستگی به asthenic زیاد در TCM تعلق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. OBJECTIVE : To investigate the defection dynamics of Yiqi Runchang Liquid in treating asthenic - type constipation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی پویایی نقص مایع Yiqi Runchang در درمان یبوست نوع آستنیک
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای بررسی پویایی defection مایع Runchang در برخورد با یبوست نوع asthenic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other 50 cases of typical kidney and liver Yin deficiency, flaming-up of asthenic fire, the use of Sangbaipi Decoction treatment.
[ترجمه گوگل]50 مورد دیگر از کمبود یین معمولی کلیه و کبد، شعله ور شدن آتش استنیک، استفاده از درمان جوشانده سانگ بایپی
[ترجمه ترگمان]۵۰ مورد دیگر از نارسایی کلیه و نارسایی کلیه، شعله ور شدن آتش، استفاده از درمان Sangbaipi Decoction
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper tries to discuss two things concerning the topic: the intransitivity and the " asthenic fever" of literary criticism.
[ترجمه گوگل]در این نوشتار سعی بر آن است تا دو موضوع در مورد موضوع مورد بحث قرار گیرد: گذر ناپذیری و «تب آستنیک» نقد ادبی
[ترجمه ترگمان]این مقاله سعی دارد در مورد دو موضوع در رابطه با موضوع بحث کند: \"تب asthenic\" و \"تب asthenic\" نقد ادبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results of the study showed that Dendrobium candidum and domestically cultivated Panax quinquefolius can alleviate asthenic symptoms in mice with thyroidism-type "Yin" deficiency.
[ترجمه گوگل]نتایج این مطالعه نشان داد که Dendrobium candidum و Panax quinquefolius کشت داخلی می‌توانند علائم آستنیک را در موش‌های مبتلا به کمبود "یین" نوع تیروئید کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]نتایج این مطالعه نشان داد که Dendrobium candidum و Panax quinquefolius که در داخل کشور پرورش یافته اند می توانند علایم asthenic را در موش ها با فقر \"یین\" کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضعیف (صفت)
light, lean, anemic, weak, faint, weakly, feeble, flagging, anile, asthenic, slack, atonic, infirm, fragile, pusillanimous, sappy, puny, feeblish, languid, shaky, rickety, languorous, weakish, wonky, powerless

ناتوان (صفت)
weak, feeble, asthenic, unable, incapable, impotent, invalid, sickly, infirm

سست (صفت)
doddered, effeminate, flaggy, weak, feeble, torpid, asthenic, loose, frail, flimsy, slack, atonic, slow, insecure, sleazy, floppy, lax, idle, lazy, indolent, slothful, groggy, remiss, washy, wishy-washy, inactive, slumberous, slumbery, feckless, flabby, flaccid, languid, slumbrous, lethargic, shaky, rickety, rattletrap, wonky, supine, tottery

انگلیسی به انگلیسی

• weak

پیشنهاد کاربران

مربوط به ضعف
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است )

بپرس