asthenia

/æsˈθiːniːə//æsˈθiːnjə/

معنی: سستی، ضعف، نا توانی
معانی دیگر: ضعف بدنی، ناتوانی جسمی، کم نیرویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: asthenic (adj.)
• : تعریف: loss or lack of physical strength; weakness; debility.

جمله های نمونه

1. The market development shallow asthenia is very broad!
[ترجمه گوگل]توسعه بازار استنیای کم عمق بسیار گسترده است!
[ترجمه ترگمان]توسعه بازار کم عمق در بازار بسیار گسترده است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Asthenia cold can induce many kinds of menopathy such as hypomenorrhea, delayed menorrhea, menostasia, algomenorrhea, and so on.
[ترجمه گوگل]آستنیا سرما می تواند انواع مختلفی از یائسگی مانند هیپومنوره، منوره تاخیری، منوستازی، آلگومنوره و غیره را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]سرمای شدید می تواند انواع مختلفی از menopathy مانند hypomenorrhea، delayed، menostasia، algomenorrhea و غیره را القا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thus presents the god illness asthenia, to pant, the facial color plainly, to have a poor appetite the mouth to cry.
[ترجمه گوگل]بنابراین بیماری استنی خدا را نشان می دهد، نفس نفس زدن، رنگ صورت را آشکارا، کم اشتهایی دهان برای گریه کردن
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب بیماری خدا به طور واضح رنگ صورت خود را نشان می دهد و رنگ صورت خود را به وضوح نشان می دهد که دهان خود را به گریه می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This match Ji Guoan has existed the attack asthenia question, as if obtained certain solution.
[ترجمه گوگل]در این مسابقه جی گوآن، سوال آستنی حمله وجود داشت، گویی راه حل مشخصی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]این بازی (Ji Guoan)این حمله را به عنوان مثال اگر راه حل خاصی را به دست آورد وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective:To approach splenic asthenia proportion in asthma acute stage and the characteristic of symptom-complex of splenic asthenia in order to provide reference evidence for clinic practice.
[ترجمه گوگل]هدف: نزدیک شدن به نسبت آستنی طحال در مرحله حاد آسم و مشخصه کمپلکس علائم آستنی طحال به منظور ارائه شواهد مرجع برای عمل کلینیک
[ترجمه ترگمان]هدف: رویکرد به نسبت asthenia asthenia در مرحله حاد تنفسی و مشخصه of - of به منظور فراهم کردن شواهد مرجع برای تمرین کلینیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: The morbidity rate of asthenia cold syndrome in crowd was
[ترجمه گوگل]هدف: میزان عوارض سندرم استنی سرما در جمعیت بود
[ترجمه ترگمان]هدف: میزان شیوع سندرم سرد asthenia در جمعیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective : To explore morphological changes of gastrointestinal mucosa of rats with spleen asthenia syndrome.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات مورفولوژیکی مخاط دستگاه گوارش موش‌های صحرایی مبتلا به سندرم آستنی طحال
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تغییرات مورفولوژیک مخاط gastrointestinal of با سندروم spleen asthenia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The weight stock performance is not splendid, causes the bulk lots rise asthenia.
[ترجمه گوگل]عملکرد سهام وزن عالی نیست، باعث افزایش آستنی در تعداد زیادی می شود
[ترجمه ترگمان]عملکرد سهام وزن عالی نیست و باعث افزایش تعداد زیادی asthenia می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The present invention relates to Chinese medicine, and is especially one kind of Chinese medicine for treating numbness, bradykinesia and asthenia.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر مربوط به طب چینی است و به ویژه یکی از انواع طب چینی برای درمان بی‌حسی، برادی‌کینزی و آستنی است
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود به پزشکی چینی مربوط می شود و به ویژه نوعی داروی چینی برای درمان بی حسی، bradykinesia و asthenia می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective Observation of asthma capsules in the treatment of mice asthenia Diseases.
[ترجمه گوگل]مشاهده هدف از کپسول های آسم در درمان بیماری های آستنی موش
[ترجمه ترگمان]مشاهده عینی کپسول های آسم در درمان بیماری های موش ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective: To investigate the effect of Complex Prescription Decoction Bushen on praxiology of model of kidney-yang asthenia.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاثیر جوشانده نسخه ای پیچیده بوشن بر عمل شناسی مدل آستنی کلیه یانگ
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق در مورد تاثیر تجویز Complex Decoction بر praxiology مدل of - یانگ asthenia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. ObjectiveTo research the effects of different processed Aconitum in the Asthenia Syndrome Model.
[ترجمه گوگل]هدف: تحقیق در مورد اثرات آکنیتوم فرآوری شده مختلف در مدل سندرم آستنیا
[ترجمه ترگمان]تحقیقات ObjectiveTo اثرات of های پردازش شده در مدل سندروم Asthenia را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its clinical manifestations are mainly pain occurring in walking upstairs and downstairs, swollen joints, genual asthenia, locking, articular dysfunction and deformation.
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی آن عمدتاً درد ناشی از راه رفتن در طبقه بالا و پایین، مفاصل متورم، آستنی واقعی، قفل شدن، اختلال عملکرد مفصل و تغییر شکل است
[ترجمه ترگمان]علایم بالینی آن عمدتا در حال رخ دادن در طبقه بالا و پایین، مفاصل ورم کرده، قفل کردن،، اختلال عملکرد و تغییر شکل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سستی (اسم)
abulia, weakness, laxity, indolence, frailty, asthenia, acedia, lassitude, laxation, relaxation, debility, impuissance, atony, inactivity, droop, feeble-mindedness, flaccidity, phlegm, sloth, limpness, slothfulness

ضعف (اسم)
weakness, asthenia, debility, faint, swoon, languor, infirmity, atony, foible, puniness

ناتوانی (اسم)
failure, weakness, asthenia, impotence, impotency, impuissance, infirmity, inability, incapacitation, disability, flivver, intolerance, disablement, insufficiency, intolerancy, incapability, insufficience

انگلیسی به انگلیسی

• weakness

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : a/sthen/ia ✅ تلفظ واژه: as - THĒ - nē - a ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: ضعف ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی: -
asthenia ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: ضعف
تعریف: کمبود یا فقدان توان و قدرت در بدن

بپرس