astern

/əˈstɜːrn//əˈstɜːn/

معنی: بطرف عقب، پسین، در عقب کشتی
معانی دیگر: (کشتی و هواپیما) در دنبال، در پس

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: behind a boat or aircraft.

- There's a sloop like ours coming up astern.
[ترجمه گوگل] یک شیب مانند شیب ما به سمت عقب وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یک کشتی مثل ما در دنباله کشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: toward the back or rear of a boat or aircraft; backwards.

جمله های نمونه

1. a keg floated astern
بشکه ای در پس کشتی شناور بود.

2. One of the fishing boats sank down astern of us.
[ترجمه گوگل]یکی از قایق های ماهیگیری از سمت ما غرق شد
[ترجمه ترگمان]یکی از قایق های ماهیگیری به پشت سر ما پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their ship fell astern of the bigger one.
[ترجمه گوگل]کشتی آنها در سمت عقب کشتی بزرگتر سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی آن ها به عقب قایق بزرگ تر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our Astern also contains the newest computerized scanning device that determines exactly where and when the intrusion occurred.
[ترجمه گوگل]Astern ما همچنین دارای جدیدترین دستگاه اسکن کامپیوتری است که دقیقاً مکان و زمان وقوع نفوذ را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]Astern ما شامل جدیدترین دستگاه اسکن کامپیوتری است که دقیقا مشخص می کند کجا و چه زمانی این نفوذ رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the wind and waves astern Nada gathered momentum: no turning back now.
[ترجمه گوگل]با باد و امواج در سمت نادا شتاب جمع شده است: اکنون بازگشتی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با وزش باد و امواج پس از آن، نادا به سرعت دور شد: اکنون هیچ بازگشتی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It reared up astern, its crest breaking, the wind turning the surf into a feather of blown spray.
[ترجمه گوگل]از سمت عقب رشد کرد، تاجش شکست، باد موج سواری را به پری از اسپری دمیده تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]در پشت سر، باد موج می زد، باد موج بر موج می زد و امواج خروشان موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then the breakers were all astern and Terrie was coming round to starboard to motor up the back of the reef.
[ترجمه گوگل]سپس بریکرها همه سمت چپ بودند و تری به سمت راست می آمد تا پشت صخره را به حرکت درآورد
[ترجمه ترگمان]بعد the را پشت سر گذاشتند و Terrie به طرف راست کشتی به طرف قسمت عقب صخره ها حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He cut the rope then and went astern to noose the tail.
[ترجمه گوگل]سپس طناب را برید و به سمت عقب رفت تا دم را ببندد
[ترجمه ترگمان]طناب را قطع کرد و به عقب رفت تا دم خود را در آن فرو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. ME in slow turning, carry out normal astern and crash astern test.
[ترجمه گوگل]ME در گردش آهسته، تست قاعده معمولی و تصادف عقب را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]مرا به سرعت به عقب برمی گرداند و کشتی را به عقب برمی گرداند و عقب کشتی را آزمایش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We dropped her astern on the end of a seven-inch manilla, and she laid comfortably on the ebb tide.
[ترجمه گوگل]ما قامت او را روی انتهای یک مانیل هفت اینچی انداختیم و او به راحتی روی جزر و مد دراز کشید
[ترجمه ترگمان]سر او را در انتهای یک of هفت سانتی متری پیاده کردیم و او به راحتی روی جزر و مد افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A ship falls astern by the force of a current.
[ترجمه گوگل]یک کشتی بر اثر نیروی جریان به سمت عقب می افتد
[ترجمه ترگمان]یک کشتی به وسیله جریان یک جریان به عقب سقوط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The captain looked astern to see what the fuss was about.
[ترجمه گوگل]کاپیتان نگاهی متحیر به خرج داد تا ببیند سر و صدا بر سر چیست
[ترجمه ترگمان]ناخدا به عقب نگاه کرد تا ببیند این هیاهو برای چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. 'Look astern, doctor,'replied the captain.
[ترجمه گوگل]کاپیتان پاسخ داد: «دکتر، از پشت نگاه کن
[ترجمه ترگمان]ناخدا جواب داد: عقب کشتی را نگاه کنید دکتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the engine failed, we had to drop astern.
[ترجمه گوگل]وقتی موتور از کار افتاد، مجبور شدیم به سمت عقب بیفتیم
[ترجمه ترگمان]وقتی لوکوموتیو شکست خورد، مجبور شدیم عقب کشتی برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The captain was astern, pretending he was sleeping.
[ترجمه گوگل]کاپیتان خمیده بود و وانمود می کرد که خواب است
[ترجمه ترگمان]ناخدا دنبال کشتی بود و وانمود می کرد که خوابیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطرف عقب (قید)
abaft, rearward, astern

پسین (قید)
astern

در عقب کشتی (قید)
astern

انگلیسی به انگلیسی

• (nautical, aeronautics) toward the back, toward the rear; backwards
something that is astern is at the back of a ship or behind it; a technical term.
a ship that is moving astern is moving backwards; a technical term.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Towards the back of a ship or vehicle 🚢
🔍 مترادف: Behind
✅ مثال: The sailors worked hard to adjust the sails, moving astern to adjust the ship’s direction.
astern ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: به عقب
تعریف: حرکتِ روبه عقب شناور در جهت پاشنۀ آن

بپرس