assyrian

/əˈsɪriən//əˈsɪriən/

معنی: زبان اشوری، اهل کشور اشور، اشوری
معانی دیگر: آشوری، آسوری، وابسته به زبان و فرهنگ آشوری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Assyria or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native of Assyria, or a descendant thereof.

(2) تعریف: the ancient Semitic dialect of Assyria.

جمله های نمونه

1. Under the Assyrians, celestial observation reached the point where a true science of astronomy could arise for the first time.
[ترجمه گوگل]در زمان آشوریان، رصد آسمان به جایی رسید که برای اولین بار می‌توانست علم واقعی نجوم پدید آید
[ترجمه ترگمان]در آشوریان، مشاهده آسمانی به نقطه ای رسید که در آن علم واقعی ستاره شناسی برای اولین بار بوجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Assyrian cavalry were armed with either a bow or a spear ( usually handled overarm ).
[ترجمه گوگل]سواره نظام آشوری یا به کمان یا نیزه (معمولاً با بازو) مسلح بودند
[ترجمه ترگمان]سواره نظام آشوری با کمان یا نیزه مسلح شده (معمولا overarm)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Secondly, land privatization influenced the military strength ofthe Assyrian Empire.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، خصوصی سازی زمین بر قدرت نظامی امپراتوری آشور تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]دوم، خصوصی سازی ارضی بر قدرت نظامی امپراتوری آشوری تاثیر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Firstly, land privatization affected the finances of the Assyrian Empire.
[ترجمه گوگل]اولاً، خصوصی سازی زمین بر امور مالی امپراتوری آشور تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، خصوصی سازی زمین بر امور مالی امپراتوری آشوری قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The brand of Aramaic that Assyrians spoke was, and is, heavily infused with Akkadian words, so much so that scholars refer to it as Assyrian Aramaic . ?
[ترجمه گوگل]نام آرامی که آشوری ها صحبت می کردند، به شدت با کلمات اکدی آمیخته شده و هست، به طوری که محققان از آن به عنوان آرامی آشوری یاد می کنند ?
[ترجمه ترگمان]زبان آرامی که آشوریان صحبت کرده بودند و به شدت با کلمات Akkadian دمیده شده است، به طوری که اندیشمندان به آن به عنوان آرامی آشوری اشاره می کنند ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But this great Assyrian Christian civilization would come to an end in 1300 A . D.
[ترجمه گوگل]اما این تمدن بزرگ مسیحی آشوری در سال 1300 به پایان می رسد D
[ترجمه ترگمان]اما این تمدن مسیحی آشوری در سال ۱۳۰۰ به پایان خواهد رسید د
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ho ! Assyrian, the rod of my wrath, the instrument of my punishment!
[ترجمه گوگل]هو! آشوری، عصای خشم من، ابزار مجازات من!
[ترجمه ترگمان]! هو Assyrian، the خشم من، آلت مجازات من!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After Sumerian, Akkadian, Babylonian, Assyrian domination of the turns, the number of gods, as in other parts of the human rare.
[ترجمه گوگل]پس از سومری، اکدی، بابلی، آشوری تسلط نوبت، تعداد خدایان، مانند دیگر بخش های انسان نادر است
[ترجمه ترگمان]بعد از سومری، Akkadian، بابلی، آشوری در turns، تعداد خدایان مثل سایر قسمت های بشری نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Assyrian empire collapsed in 612 B. C.
[ترجمه گوگل]امپراتوری آشور در سال 612 قبل از میلاد فروپاشید
[ترجمه ترگمان]امپراتوری آشوری در ۶۱۲ B سقوط کرد ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Besides Ashur, the other three royal Assyrian cities were Calah (Nimrud), Khorsabad, and Nineveh.
[ترجمه گوگل]علاوه بر آشور، سه شهر سلطنتی دیگر آشور، کاله (نمرود)، خرس آباد و نینوا بودند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آشور، سه شهر باستانی آشوری، Calah (Nimrud)، Khorsabad و نینوا نیز وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Egypt, relieved for a time from Assyrian pressure, entered upon a phase of revival.
[ترجمه گوگل]مصر که مدتی از فشار آشور رهایی یافته بود، وارد مرحله احیا شد
[ترجمه ترگمان]مصر که از فشار آشوری خلاص شده بود وارد مرحله احیای شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Assyrian warriors curled their long beards with scented oils.
[ترجمه گوگل]رزمندگان آشوری ریش های بلند خود را با روغن های معطر فر می کردند
[ترجمه ترگمان]جنگجویان Assyrian ریش بلند خود را با روغن معطر جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His reign, defeated the rival Assyrian Urartu, Syria conquered the entire region, the annexation of Babylon.
[ترجمه گوگل]سلطنت او، اورارتو رقیب آشوری را شکست داد، سوریه تمام منطقه را فتح کرد، بابل را ضمیمه کرد
[ترجمه ترگمان]حکومت او، the Assyrian را شکست داد، سوریه تمام منطقه، الحاق بابل را فتح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the subsequent overthrow of the Assyrian empire, the Babylonians saw another example of divine vengeance.
[ترجمه گوگل]در سرنگونی بعدی امپراتوری آشور، بابلی ها نمونه دیگری از انتقام الهی را مشاهده کردند
[ترجمه ترگمان]در سقوط متعاقب امپراتوری آشوری، بابلی ها یک نمونه دیگر از انتقام الاهی را می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Judah was facing the brutal and fearless Assyrian power.
[ترجمه گوگل]یهودا با قدرت وحشی و بی باک آشور روبرو بود
[ترجمه ترگمان]یهودا از قدرت brutal و بی باک Assyrian رو به رو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبان اشوری (اسم)
assyrian

اهل کشور اشور (اسم)
assyrian

اشوری (صفت)
assyrian

انگلیسی به انگلیسی

• resident of assyria
of or pertaining to assyria

پیشنهاد کاربران

بپرس