assumedly

جمله های نمونه

1. Assumedly, coughing, poverty and love are the three things that we cannot cover up from others.
[ترجمه گوگل]فرضاً سرفه، فقر و عشق سه چیز هستند که نمی‌توانیم آنها را از دیگران بپوشانیم
[ترجمه ترگمان]سرفه، سرفه، فقر و عشق تنها سه چیز هستند که ما نمی توانیم از دیگران پنهان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Zhou Dunyi (1017 -107, styled Mao Shu, assumedly named Mr.
[ترجمه گوگل]ژو دونی (1017 -107، به سبک مائو شو، که احتمالاً به نام آقای
[ترجمه ترگمان]ژو Dunyi (۱۰۱۷ -۱۰۷)با نام مائو Shu (assumedly named)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Assumedly, he was caught and received a good beating, which seems to be more interesting.
[ترجمه گوگل]فرضاً او گرفتار شده و کتک خوبی خورده است که به نظر جالب تر است
[ترجمه ترگمان]Assumedly، دستگیر شده و کتک مفصلی خورده، که ظاهرا جالب تر از آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The HTML string is different from the traditional selectors in that it creates the DOM elements representing that HTML string, on the fly, to be ( assumedly ) inserted into the document later.
[ترجمه گوگل]رشته HTML با انتخابگرهای سنتی متفاوت است زیرا عناصر DOM را که نشان دهنده آن رشته HTML هستند، ایجاد می کند تا (به فرض) بعداً در سند درج شوند
[ترجمه ترگمان]رشته HTML با انتخاب کنندگان سنتی متفاوت است در آن عناصر DOM نماینده آن رشته HTML را در پرواز ایجاد می کند، تا بعدا (assumedly)وارد سند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the whole, the cognition of Inclusive classes for elementary school teachers is assumedly correct.
[ترجمه گوگل]در کل، شناخت کلاس های فراگیر برای معلمان دوره ابتدایی فرضاً صحیح است
[ترجمه ترگمان]در مجموع، شناخت کلاس های اختصاصی برای معلمان مدارس ابتدایی، صحیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hypothetically, theoretically, supposedly

پیشنهاد کاربران