associate professor

/əˈsoʊsiətprəˈfesər//əˈsəʊsiətprəˈfesə/

دانشیار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a college or university professor ranking above an assistant professor and below a full professor.

جمله های نمونه

1. J., is an associate professor of modern and classical languages at the University of San Francisco.
[ترجمه گوگل]J, دانشیار زبان های مدرن و کلاسیک در دانشگاه سانفرانسیسکو است
[ترجمه ترگمان]J استادیار زبان های مدرن و کلاسیک در دانشگاه سان فرانسیسکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is associate professor and director of the department of psychiatry at the University of Minnesota Medical School.
[ترجمه گوگل]او دانشیار و مدیر بخش روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه مینه سوتا است
[ترجمه ترگمان]او استادیار و مدیر بخش روان پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه مینه سوتا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Roseanne Mirabella, PhD Associate Professor at Seton Hall University. She is the top nonprofit management education researcher in the field.
[ترجمه گوگل]Roseanne Mirabella، دانشیار PhD در دانشگاه Seton Hall او برترین محقق آموزش مدیریت غیرانتفاعی در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]Roseanne Mirabella، استادیار دکترای دانشگاه سلی سیتن او یک محقق ارشد آموزش در زمینه آموزش و پرورش در این زمینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dean Blumberg, an associate professor of pediatric infectious disease at UC Dais.
[ترجمه گوگل]دین بلومبرگ، دانشیار بیماری های عفونی کودکان در UC Dais
[ترجمه ترگمان]دین Blumberg استادیار بیماری عفونی کودکان در دانشگاه UC است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His titles were: research fe 11 ow, Associate Professor, Fu 11 Professor, Head of the Department, Rector.
[ترجمه گوگل]عناوین او عبارت بودند از: پژوهشی fe 11 ow، دانشیار، فو 11 استاد، رئیس گروه، رئیس
[ترجمه ترگمان]عناوین او عبارت بودند از: ۱۱ ow، دانشیار،، Fu ۱۱ پروفسور، رئیس بخش، کشیش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He also serves as associate professor of dermatologic surgery at Louisiana State University Medical Center in New Orleans.
[ترجمه گوگل]او همچنین به عنوان دانشیار جراحی پوست در مرکز پزشکی دانشگاه ایالتی لوئیزیانا در نیواورلئان خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین به عنوان استادیار جراحی dermatologic در مرکز پزشکی دانشگاه ایالتی لوییزیانا در شهر نیواورلئان خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. George Dimopoulos is the associate professor at the Johns Hopkins Malaria Research Institute in Baltimore, Maryland.
[ترجمه گوگل]جورج دیموپولوس دانشیار موسسه تحقیقاتی مالاریا جان هاپکینز در بالتیمور، مریلند است
[ترجمه ترگمان]جورج Dimopoulos استادیار موسسه تحقیقات Malaria جانز هاپکینز در بالتیمور مریلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An assistant professor who receives tenure becomes associate professor.
[ترجمه گوگل]استادیار که تصدی پست را دریافت می کند دانشیار می شود
[ترجمه ترگمان]یک دستیار پروفسور که دوره تصدی را دریافت می کند، دانشیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sven Rydberg, Doctor of Stockholm University, worked as Associate Professor of Educational Psychology in the Department of Educational Psychology of Stockholm University until retired.
[ترجمه گوگل]Sven Rydberg، دکترای دانشگاه استکهلم، تا زمان بازنشستگی به عنوان دانشیار روانشناسی تربیتی در گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه استکهلم کار کرد
[ترجمه ترگمان]سون Rydberg، دکترای دانشگاه استکهلم، استاد روانشناسی آموزشی در دانشکده روانشناسی آموزشی دانشگاه استکهلم تا زمان بازنشسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Luo Wen, an associate professor since 200 began teaching at CCNU in 2000, received her Ph. D. in Intercultural Communication from Wuhan University in 200
[ترجمه گوگل]لو ون، دانشیار از سال 200 شروع به تدریس در CCNU در سال 2000 کرد و دکترای خود را در رشته ارتباطات بین فرهنگی از دانشگاه ووهان در سال 200 دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]لو ون، استاد هم کار از زمان ۲۰۰ سالگی در CCNU در سال ۲۰۰۰، مدرک دکتری خود را دریافت کرد در \"Intercultural\" از دانشگاه Wuhan در ۲۰۰ سالگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Associate professor Peter Dingle, an environmental toxicologist at Murdoch University in Perth, Australia, believes melamine may cause damage to the immune system too.
[ترجمه گوگل]استادیار پیتر دینگل، سم شناس زیست محیطی در دانشگاه مرداک در پرث استرالیا، معتقد است ملامین ممکن است به سیستم ایمنی بدن نیز آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]استاد هم کار پیتر Dingle، متخصص محیط زیست در دانشگاه مرداک در پرت استرالیا معتقد است که ملامین باعث آسیب به سیستم ایمنی نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Muqtedar Khan, an associate professor of political science at the University of Delaware, said he was not sure the Islamic center dispute alone would radicalize anyone.
[ترجمه گوگل]مقتدر خان، دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه دلاور، گفت که او مطمئن نیست که اختلاف مرکز اسلامی به تنهایی کسی را رادیکال کند
[ترجمه ترگمان]Muqtedar خان، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه دلاویر گفت که او مطمئن نیست که اختلاف مرکز اسلامی به تنهایی باعث آزار کسی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is currently the associate professor of music department and graduate institute of Ethnomusicology of NTNU, and the leader of DADC (Digital Archival Documents Center, NTNU).
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر دانشیار گروه موسیقی و مؤسسه فارغ التحصیل اتنوموسیکولوژی NTNU و رهبر DADC (مرکز اسناد آرشیوی دیجیتال، NTNU) است
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر استادیار بخش موسیقی و موسسه تحصیلات تکمیلی NTNU و رهبر DADC (مرکز اسناد Archival دیجیتال)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr. Tan is an associate professor at a university in Beijing.
[ترجمه گوگل]آقای تان دانشیار دانشگاهی در پکن است
[ترجمه ترگمان]آقای تان استاد هم کار دانشگاه پکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• regular professor, common rank for university professors

پیشنهاد کاربران

این اصطلاح معادل �دانشیار� در زبان فارسی است. دانشیار یکی از اعضای هیئت علمی است که هم در امور آموزشی و هم در امور پژوهشی فعالیت دارد و از نظر رتبه علمی بالاتر از �استادیار� و پایین تر از �استاد تمام� قرار میگیرد.
دانشیار ( Associate professor ) از مراتب علمی دانشگاهی برای اعضای هیئت علمی است. این مرتبه بالاتر از مرتبهٔ استادیاری ( Assistant professor ) و پایین تر از استادی ( Full professor ) است.
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Associate_professor
دانشیار

بپرس