1. an assiduous student
شاگرد ساعی
2. The Government has been assiduous in the fight against inflation.
[ترجمه گوگل]دولت در مبارزه با تورم سختگیر بوده است
[ترجمه ترگمان]دولت در مبارزه با تورم پشت کار داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was assiduous in his attendance at church.
[ترجمه گوگل]او در حضور در کلیسا سخت کوش بود
[ترجمه ترگمان]در حضور او در کلیسا کوشا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was assiduous in her duties.
[ترجمه گوگل]او در انجام وظایف خود سختگیر بود
[ترجمه ترگمان]او در وظایف خود کوشا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Podulski had been assiduous in learning his adopted language.
[ترجمه گوگل]پودولسکی در یادگیری زبان پذیرفته شده خود سخت کوش بود
[ترجمه ترگمان]Podulski در یادگیری زبان مورد استفاده خود، پشت کار به خرج داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The book was the result of ten years' assiduous research.
[ترجمه گوگل]این کتاب حاصل ده سال تحقیق سخت بود
[ترجمه ترگمان]این کتاب نتیجه ده سال تحقیقات مداوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He delighted in the young and was assiduous in attendance at the Oxford Union, where he was senior librarian.
[ترجمه گوگل]او از جوانان لذت می برد و در حضور در اتحادیه آکسفورد، جایی که کتابدار ارشد بود، سخت کوش بود
[ترجمه ترگمان]او از این جوان خوشش آمد و در حضور در اتحادیه آکسفورد، جایی که کتابدار ارشد بود، کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Some parties have been assiduous in doing so, others have not.
[ترجمه گوگل]برخی از احزاب در انجام این کار سخت کوش بوده اند، برخی دیگر نه
[ترجمه ترگمان]برخی از طرفین در انجام این کار با پشت کار بوده اند، اما برخی دیگر این کار را انجام نداده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But even in the midst of these minefields, assiduous efforts have been made to fashion a safe passageway.
[ترجمه گوگل]اما حتی در میان این میدان های مین، تلاش های جدی برای ایجاد یک گذرگاه امن انجام شده است
[ترجمه ترگمان]اما حتی در میان این میدان های مین، تلاش آن ها برای راه رفتن به یک مسیر امن ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nelson Mandela is the most assiduous.
11. Such assiduous attention has never been directed at this market before.
[ترجمه گوگل]چنین توجه جدی قبلاً به این بازار معطوف نشده بود
[ترجمه ترگمان]چنین توجه assiduous هرگز به این بازار معطوف نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He is assiduous in plying me with melba toast, and has the charm one always associates with a private homosexual.
[ترجمه گوگل]او در زدن نان تست ملبا به من سخت کوش است و جذابیتی را دارد که همیشه با یک همجنس گرا خصوصی همراه می شود
[ترجمه ترگمان]او در حال ادامه دادن به من با نان برشته شده و جاذبه یکی از شرکا را با یک همجنس بازی شخصی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was assiduous in his attendance at Mass.
[ترجمه گوگل]او در شرکت در مراسم عشای ربانی سخت کوش بود
[ترجمه ترگمان]او در مراسم نماز کلیسا در مراسم نماز کلیسا کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Local patrols had sufficient reason to be assiduous in their duties.
[ترجمه گوگل]گشت های محلی دلایل کافی برای سخت گیری در انجام وظایف خود داشتند
[ترجمه ترگمان]گشت های محلی دلیل کافی برای assiduous بودن در وظایف خود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید