1. he performed his duties with assiduity
با پشتکار وظایف خود را انجام داد.
2. I vanquished her coldness with my assiduity.
[ترجمه گوگل]سردی او را با همت خود غلبه کردم
[ترجمه ترگمان]من با مداومت خود او را مغلوب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با مداومت خود او را مغلوب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He shows great assiduity in all his work.
[ترجمه گوگل]او در تمام کارهایش اهتمام زیادی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او در تمام کاره ای خود با پشت کار زیادی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در تمام کاره ای خود با پشت کار زیادی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. assiduity in doing sth.
[ترجمه گوگل]پشتکار در انجام این کار
[ترجمه ترگمان]با توجه به انجام کاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با توجه به انجام کاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I admire his bee - like assiduity in his work.
[ترجمه گوگل]من زنبور او را تحسین می کنم - مانند پشتکار در کار او
[ترجمه ترگمان]من با پشت کار - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من با پشت کار - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Knowlege is gained from assiduity, unwisdom is resulted from sluttery!
[ترجمه گوگل]علم از پشتکار به دست می آید، بی خردی از شلختگی حاصل می شود!
[ترجمه ترگمان]knowlege از پشت کار به دست می آید، unwisdom ناشی از sluttery است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]knowlege از پشت کار به دست می آید، unwisdom ناشی از sluttery است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Assiduity: no wasting time, do useful things.
[ترجمه گوگل]پشتکار: بدون اتلاف وقت، کارهای مفید انجام دهید
[ترجمه ترگمان]assiduity: بدون اتلاف وقت، کاره ای مفیدی انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]assiduity: بدون اتلاف وقت، کاره ای مفیدی انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Initially, the office was often sold to the highest bidder, who would recoup his losses by assiduity in collecting.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، دفتر اغلب به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخته می شد، که زیان خود را با دقت در جمع آوری جبران می کرد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، این دفتر اغلب به بالاترین پیشنهاد دهنده فروخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، این دفتر اغلب به بالاترین پیشنهاد دهنده فروخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It can cultivate effectively many excellent moral characters and mental qualities such as assiduity, tenaciousness, steadiness, determination, bravery, deploitation and enterprising.
[ترجمه گوگل]می تواند به طور مؤثر بسیاری از شخصیت های اخلاقی عالی و ویژگی های ذهنی مانند پشتکار، سرسختی، استواری، عزم، شجاعت، بهره برداری و کارآفرینی را پرورش دهد
[ترجمه ترگمان]آن می تواند به طور موثر بسیاری از شخصیت های اخلاقی عالی و کیفیات ذهنی مانند پشت کار، ثبات، ثبات، عزم، شجاعت، شجاعت، شجاعت و enterprising را پرورش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن می تواند به طور موثر بسیاری از شخصیت های اخلاقی عالی و کیفیات ذهنی مانند پشت کار، ثبات، ثبات، عزم، شجاعت، شجاعت، شجاعت و enterprising را پرورش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Good ability to self - study and energy for assiduity.
[ترجمه گوگل]توانایی خوب برای خود مطالعه و انرژی برای پشتکار
[ترجمه ترگمان]توانایی خوب برای تحصیل و انرژی برای پشت کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توانایی خوب برای تحصیل و انرژی برای پشت کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Artful, meantime, who was of a rather saturnine disposition, and seldom gave way to merriment when it interfered with business, rifled Oliver's pockets with steady assiduity.
[ترجمه گوگل]در عین حال، هنرمند، که دارای روحیات نسبتاً شهوانی بود و به ندرت هنگامی که در تجارت دخالت می کرد، جای خود را به شادی می داد، با پشتکار پیوسته به جیب الیور تفنگ می زد
[ترجمه ترگمان]در این میان ناقلا که آدم rather بود و به ندرت پیش می آمد که در کار تجارت با پشت کار خود جیب های اولیور را خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این میان ناقلا که آدم rather بود و به ندرت پیش می آمد که در کار تجارت با پشت کار خود جیب های اولیور را خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bearing in mind the company spirit " no accumulation, no success ", we work with assiduity.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن روحیه شرکت "بدون انباشت، بدون موفقیت"، ما با دقت کار می کنیم
[ترجمه ترگمان]با در نظر داشتن روح شرکت، \"تجمع، بدون موفقیت\"، با پشت کار کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با در نظر داشتن روح شرکت، \"تجمع، بدون موفقیت\"، با پشت کار کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All staffs followed the developing direction of Royal and worked with assiduity for the same goal, we finally gained a lot.
[ترجمه گوگل]همه کارکنان مسیر توسعه رویال را دنبال کردند و برای همین هدف با جدیت کار کردند، در نهایت ما چیزهای زیادی به دست آوردیم
[ترجمه ترگمان]همه کارمندان مسیر رو به توسعه سلطنتی را دنبال کردند و با پشت کار برای رسیدن به یک هدف کار کردند، بالاخره موفق شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه کارمندان مسیر رو به توسعه سلطنتی را دنبال کردند و با پشت کار برای رسیدن به یک هدف کار کردند، بالاخره موفق شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He observed that no virtue was able to resist his arts and assiduity.
[ترجمه گوگل]او مشاهده کرد که هیچ فضیلتی قادر به مقاومت در برابر هنر و تلاش او نیست
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که هیچ فضیلت نمی تواند در برابر هنر و پشت کار خود مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که هیچ فضیلت نمی تواند در برابر هنر و پشت کار خود مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید