1. When the damage assessor called, he cut a check for $13
 [ترجمه گوگل]وقتی ارزیاب خسارت تماس گرفت، چکی به مبلغ 13 دلار قطع کرد 
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ارزیاب حاضر شد، چکی به مبلغ ۱۳ دلار پرداخت کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. The assessor stated that the fire damage was not as severe as the hotel's owner had claimed.
 [ترجمه گوگل]ارزیاب اظهار داشت که خسارت آتش سوزی به آن اندازه که صاحب هتل ادعا کرده بود، نبود 
[ترجمه ترگمان]ارزیاب اعلام کرد که خسارت آتش سوزی به اندازه صاحب هتل زیاد نیست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Only the tax assessor noted their existence.
 [ترجمه گوگل]فقط ارزیاب مالیاتی به وجود آنها اشاره کرد 
[ترجمه ترگمان]تنها ارزیاب مالیاتی به وجود آن ها اشاره کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Keane wanted assessor for his brother George.
 [ترجمه گوگل]کین به دنبال ارزیاب برای برادرش جورج بود 
[ترجمه ترگمان]کین یه assessor برای برادرش \"جورج\" می خواست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. How would you become a subject assessor?
 [ترجمه گوگل]چگونه می توانید یک ارزیاب موضوع شوید؟ 
[ترجمه ترگمان]نظرت در مورد این موضوع چیه؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Intensive Subject Assessment Have you had a subject assessor visit recently?
 [ترجمه گوگل]ارزیابی فشرده موضوع آیا اخیراً از ارزیاب موضوع بازدید کرده اید؟ 
[ترجمه ترگمان]ارزیابی موضوع متمرکز آیا شما اخیرا یک ملاقات ارزیاب داشتید؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Others hold office as county clerk, assessor, or recorder of deeds and a few are congressmen and state legislators.
 [ترجمه گوگل]برخی دیگر به عنوان منشی شهرستان، ارزیاب، یا ثبت کننده اعمال و تعداد کمی از نمایندگان کنگره و قانونگذاران ایالتی هستند 
[ترجمه ترگمان]دیگران به عنوان منشی، ارزیاب، یا ضبط صوت عمل می کنند و تعدادی از نمایندگان کنگره و قانونگذاران ایالتی تشکیل جلسه می دهند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. The assessor asserts that he insmerted the deserted desserts in the desert with alert.
 [ترجمه گوگل]ارزیاب ادعا می کند که دسرهای متروکه را با هوشیاری وارد بیابان کرده است 
[ترجمه ترگمان]استاد assessor تاکید کرد که او دسر خالی را در صحرا با حالت آماده باش درمی آورد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. The assessor asserts that he inserted the deserted desserts in the desert with alert.
 [ترجمه گوگل]ارزیاب ادعا می کند که دسرهای متروکه را با هوشیاری وارد بیابان کرده است 
[ترجمه ترگمان]ارزیاب تاکید می کند که او دسرهای گم شده خود را در بیابان با حالت آماده باش وارد کرده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. New Orleans now has one elected tax assessor - instead of seven, each overseeing his own fief.
 [ترجمه گوگل]نیواورلئان اکنون یک ارزیاب مالیاتی منتخب دارد - به جای هفت نفر، که هر کدام بر خانواده خود نظارت می کنند 
[ترجمه ترگمان]د \/ اورلئان هم اکنون یک ارزیاب مستقل مالیاتی دارد - به جای شماره هفت، هر یک بر تیول خود نظارت دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Query the Assessor Management system to get a list of the assessors who could assess the accident damage based on postcode and car type.
 [ترجمه گوگل]برای دریافت لیست ارزیاب هایی که می توانند خسارت تصادف را بر اساس کدپستی و نوع خودرو ارزیابی کنند، از سیستم مدیریت ارزیاب استعلام بگیرید 
[ترجمه ترگمان]از سیستم مدیریت Assessor پرس و جو کنید تا لیستی از the تهیه کنید که می تواند صدمات ناشی از حادثه را براساس نوع خودرو و نوع خودرو ارزیابی کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. When either the Approver has completed or the Assessor has accepted, the approval information is returned. ''
 [ترجمه گوگل]زمانی که تایید کننده تکمیل شد یا ارزیابی کننده پذیرفت، اطلاعات تاییدیه برگردانده می شود '' 
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یا the تکمیل شده یا the پذیرفته شده باشد، اطلاعات تایید برگردانده می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Prior to becoming Assessor - Recorder, he served as Executive Director of the Asia Law Caucus.
 [ترجمه گوگل]قبل از تبدیل شدن به Assessor - Recorder، او به عنوان مدیر اجرایی انجمن حقوق آسیا خدمت می کرد 
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه به رکورد Recorder برسد به عنوان مدیر اجرایی انجمن قوانین آسیا خدمت کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Peoples assessor system actually exists in name only in most areas in China.
 [ترجمه گوگل]سیستم ارزیاب مردم در واقع فقط در اکثر مناطق چین به نام وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]سیستم assessor مردم در واقع در اغلب مناطق چین نام دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید