• (1)تعریف: the amount of a tax, fine, or the like that is assessed.
• (2)تعریف: a judgment or evaluation. • مشابه: appraisal, calculation, estimate, estimation, judgment, verdict
- What is your assessment of the situation?
[ترجمه گوگل] ارزیابی شما از وضعیت چیست؟ [ترجمه ترگمان] ارزیابی شما از وضعیت چیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: the act or process of assessing; valuation. • مشابه: appraisal, estimation, judgment
جمله های نمونه
1. an assessment of mr. jamali's character
برآوردی از شخصیت آقای جمالی
2. an assessment of the country's financial needs
ارزیابی نیازهای مالی کشور
3. tax assessment
تعیین مالیات
4. a critical assessment of neema's works
ارزیابی هنرسنجانه ی آثار نیما
5. what is your assessment of the losses?
برآورد شما از (میزان) خسارات چیست ؟
6. The Defense Secretary gave an upbeat assessment of the war so far.
[ترجمه گوگل]وزیر دفاع ارزیابی مثبتی از جنگ تا کنون ارائه کرد [ترجمه ترگمان]وزیر دفاع تا کنون به یک ارزیابی خوش بینانه از این جنگ پرداخته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There is little assessment of the damage to the natural environment.
[ترجمه گوگل]ارزیابی کمی از آسیب به محیط زیست طبیعی وجود دارد [ترجمه ترگمان]ارزیابی کمی از خسارت به محیط طبیعی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is a very perceptive assessment of the situation.
[ترجمه گوگل]این یک ارزیابی بسیار ادراکی از وضعیت است [ترجمه ترگمان]این یک ارزیابی هوشمندانه از وضعیت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. An adequate environmental impact assessment was not carried out on the bypass project.
[ترجمه گوگل]ارزیابی اثرات زیست محیطی کافی در پروژه کنارگذر انجام نشد [ترجمه ترگمان]یک ارزیابی تاثیر محیطی مناسب در پروژه bypass انجام نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What is your assessment of the situation?
[ترجمه گوگل]ارزیابی شما از وضعیت چیست؟ [ترجمه ترگمان]ارزیابی شما از وضعیت چیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The new manager carried out an assessment of the sales department.
[ترجمه گوگل]مدیر جدید یک ارزیابی از بخش فروش انجام داد [ترجمه ترگمان]مدیر جدید ارزیابی بخش فروش را انجام داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her assessment is based on the proposition that power corrupts.
[ترجمه شان] ارزیابی او بر این گزاره مبتنی است که "قدرت"فساد در پی می آورد.
|
[ترجمه گوگل]ارزیابی او مبتنی بر این گزاره است که قدرت فاسد می کند [ترجمه ترگمان]ارزیابی او براساس طرحی است که قدرت را فاسد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The college has a highly formalized system of assessment.
[ترجمه گوگل]کالج دارای یک سیستم بسیار رسمی ارزیابی است [ترجمه ترگمان]این کالج یک سیستم بسیار رسمی برای ارزیابی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Needs assessment is crucial if the hospital is to deliver effective health care.
[ترجمه گوگل]اگر بیمارستان بخواهد مراقبت های بهداشتی موثری را ارائه دهد، نیازسنجی بسیار مهم است [ترجمه ترگمان]اگر بیمارستان بتواند مراقبت های بهداشتی موثر ارائه دهد، ارزیابی نیازها بسیار مهم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The government is rejiggering some tax assessment methods.
[ترجمه گوگل]دولت در حال تغییر برخی روش های ارزیابی مالیاتی است [ترجمه ترگمان]دولت در حال بررسی برخی از روش های ارزیابی مالیات است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Role-playing situations allows a finer assessment to be made than in pen and paper exercises.
[ترجمه گوگل]موقعیت های ایفای نقش اجازه می دهد تا ارزیابی دقیق تری نسبت به تمرینات با قلم و کاغذ انجام شود [ترجمه ترگمان]موقعیت های نقش بازی اجازه می دهد که ارزیابی بهتری نسبت به تمرینات قلم و کاغذ انجام شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He wrote a very generous assessment of my work.
[ترجمه گوگل]او ارزیابی بسیار سخاوتمندانه ای از کار من نوشت [ترجمه ترگمان]او یک ارزیابی بسیار سخاوتمندانه از کار من نوشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He is currently focusing on assessment and development.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر بر ارزیابی و توسعه تمرکز دارد [ترجمه ترگمان]او در حال حاضر بر روی ارزیابی و توسعه متمرکز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حسابداری] سنجش [عمران و معماری] اررشیابی - ارزیابی [صنعت] ارزیابی - اغلب بعنوان مترادف evaluation بکار می رود. اغلب به رویکردی اطلاق می شود که اندازه گیری هایی را بدون انجام داوری در مورد آنها گزارش می کند. [حقوق] تقویم، ارزیابی، برگ تشخیص مالیاتی، مبلغ مالیات متعلقه، تشخیص میزان مالیات، خسارت و نظیر آن، وضع مالیات [ریاضیات] تخمین، تشخیص، تعیین، ارزیابی، برآورد، سنجش، مالیات بندی، اظهار نظر [آمار] ارزیابی
انگلیسی به انگلیسی
• estimation, appraisal (of worth) an assessment is the consideration and judgement of someone or something. an assessment of the amount of something is a calculation or estimate of that amount.
پیشنهاد کاربران
⭕️🅥🅔🅡🅑 assess = ارزیابی کردن ـ سنجیدن ـ تخمین زدن reassess = باز ارزیابی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 assessment = ارزیابی ـ سنجش reassessment = ارزیابی/ سنجش مجدد assessor = سنجشگر ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 ... [مشاهده متن کامل]
assessable = قابل ارزیابی ⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑 assessably / assessingly = بطور ارزیابی کننده
اساس یابی
ارزیابی، بررسی مثال: The assessment of the situation revealed several problems. ارزیابی وضعیت چند مشکل را آشکار کرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
در روانشناسی استادمون توصیه میکرد از "سنجش" استفاده کنید
ارزیابی , برآورد # baseline assessment # What is your assessment of the situation? # His assessment of the economic situation # Their assessments of production costs were inaccurate