assertion

/əˈsɜːrʃn̩//əˈsɜːʃn̩/

معنی: تاکید، مدعی، اعلامیه، اعلان، اگهی، اثبات، ادعا، بیانیه، اظهارنامه، تایید ادعا، اخبار
معانی دیگر: اعلامیه (رسمی و قطعی)، ادعا نامه، اعلام (موکد)، تصریح، اظهار قطعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a declaration or statement, often without support or proof.
مترادف: allegation, avouchment, declaration, statement
مشابه: affirmation, announcement, assurance, avowal, claim, proclamation, profession, pronouncement, representation

- The reporter's bold assertion that the politician was lying surprised everyone in the press room.
[ترجمه گوگل] ادعای جسورانه خبرنگار مبنی بر اینکه این سیاستمدار دروغ می گوید، همه را در اتاق مطبوعات شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان] این ادعا گستاخانه این خبرنگار مبنی بر دروغ گفتن این سیاست مدار، همه را در اتاق مطبوعات متعجب ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of making assertive statements.
مترادف: allegation, declaration, profession
مشابه: affirmation, claim, proclamation

جمله های نمونه

1. the assertion of the right to the freedom of expression is important
تاکید حق آزادی بیان اهمیت دارد.

2. a precarious assertion
ادعای بی اساس

3. the right or wrong of his assertion is arguable
درست یا غلط بودن ادعای او قابل بحث است.

4. He was correct in his assertion that the minister had been lying.
[ترجمه گوگل]او در این ادعا که وزیر دروغ گفته است درست بود
[ترجمه ترگمان]حق با او بود که وزیر دروغ گفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The argument needs to progress beyond the simple assertion that criminals are made not born.
[ترجمه گل] بحث باید فراتر از این ادعا که جنایتکاران جنایتکار به دنیا نمی آیندبلکه ساخته می شوند پیش رود.
|
[ترجمه گوگل]این بحث باید فراتر از این ادعای ساده پیش رود که مجرمان به دنیا نیامده اند
[ترجمه ترگمان]این بحث نیازمند پیشرفت فراتر از این ادعا ساده است که مجرمان به دنیا نیامده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The assertion of the right to freedom is very important to all peoples.
[ترجمه گوگل]ادعای حق آزادی برای همه مردم بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]این ادعا که حق آزادی برای همه مردم بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He attempts to rebut the assertion made by the prosecution witness.
[ترجمه گوگل]او تلاش می کند تا ادعای شاهد دادستان را رد کند
[ترجمه ترگمان]او تلاش می کند که این ادعا را با شهادت شاهد پی گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How can you make such an assertion?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان چنین ادعایی کرد؟
[ترجمه ترگمان]چه طور می توانید چنین ادعایی بکنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The demonstration was an assertion of the right to peaceful protest.
[ترجمه گوگل]این تظاهرات حق اعتراض مسالمت آمیز بود
[ترجمه ترگمان]این تظاهرات نشان دهنده حق اعتراض مسالمت آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The decision is seen as an assertion of his authority within the company.
[ترجمه گوگل]این تصمیم به عنوان ادعای اقتدار او در شرکت تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]این تصمیم به عنوان ادعایی از اختیارات خود در شرکت تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These institutions have made the assertion of ethnic identity possible.
[ترجمه گوگل]این نهادها اظهار هویت قومی را ممکن ساخته اند
[ترجمه ترگمان]این موسسات تایید هویت نژادی را ممکن ساخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your assertion is not supported by the facts.
[ترجمه گوگل]ادعای شما توسط واقعیات تایید نمی شود
[ترجمه ترگمان]تایید شما از حقایق حمایت نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Foreign Minister refuted the assertion that the developing countries are incapable of managing their industries.
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه ادعای ناتوانی کشورهای در حال توسعه در مدیریت صنایع خود را رد کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه این ادعا را رد کرد که کشورهای در حال توسعه قادر به مدیریت صنایع خود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore we can not make the apriori assertion that private ownership and unfettered operation is always more efficient.
[ترجمه گوگل]بنابراین نمی‌توانیم ادعای پیشینی داشته باشیم که مالکیت خصوصی و عملیات بدون محدودیت همیشه کارآمدتر است
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما نمی توانیم ادعا کنیم که مالکیت خصوصی و عملکرد بی قید و شرط همیشه کارآمدتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Today, however, such an assertion is wholly untenable.
[ترجمه گوگل]اما امروزه چنین ادعایی کاملاً غیرقابل دفاع است
[ترجمه ترگمان]اما امروز، چنین an کاملا غیرقابل دفاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاکید (اسم)
accent, emphasis, underscore, stress, affirmation, assertion, confirmation, punctuation

مدعی (اسم)
assertion, claim, accuser, claimant, pretender, plaintiff, adversary, complainant, prosecutor, pretension, allegation, suitor

اعلامیه (اسم)
assertion, statement, act, declaration, proclamation, communique, manifesto, manifest

اعلان (اسم)
assertion, announcement, declaration, proclamation, notice, advertisement, advertising, sign, poster, signboard, placard

اگهی (اسم)
assertion, announcement, proclamation, notice, advertisement, advertising, ticket, annunciation, poster, caveat, indiction

اثبات (اسم)
affirmation, assertion, proof, show, demonstration, proving, substantiation, argument, ascertainment, positivity, predication

ادعا (اسم)
assertion, claim, pretense, pretension, plea, allegation, purport, protestation, asseveration, averment, postulate

بیانیه (اسم)
assertion, statement, proclamation, manifesto, manifest, bulletin

اظهارنامه (اسم)
assertion, declaration

تایید ادعا (اسم)
assertion

اخبار (اسم)
assertion, news, information

تخصصی

[ریاضیات] تصدیق، حکم، بیان، تأیید، اثبات، ادعا، تأکید

انگلیسی به انگلیسی

• statement, declaration; defense of one's rights

پیشنهاد کاربران

1. تاکید. پافشاری. اصرار 2. اظهار. بیان 3. ادعا 4. حکم 5. نمایش ( قدرت )
مثال:
an assertion grounded on results of several studies
ادعا و حکمی که بر اساس نتایج چندین تحقیق قرار داده شد.
something asserted positively, often with no support or attempt at proof
تصدیق
قاطعیت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : assert
اسم ( noun ) : assertion / assertiveness
صفت ( adjective ) : assertive
قید ( adverb ) : assertively
قول
( ریاضیات ) گزاره
در مهندسی دانش اظهار میشه
assertion ( روان شناسی )
واژه مصوب: ابرازگری
تعریف: بیان مؤکد عقاید و ادعاها و خواسته ها و حقوق خود یا پافشاری بر آنها
در متون روانشناسی :ابرازگری
ادعا
( claim= )
⁦👁️I’ll couch this one by making clear it is an assertion⁦👁️⁩, though it’s one I’ve become convinced of
اظهار
احراز
یقین حاصل کردن، تعیین کردن همراه با قطعیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس