assembly line

/əˈsembliˈlaɪn//əˈsemblilaɪn/

(صنعت) خط مونتاژ، خط هم گذارد، تیمار خط، دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: assembly-line (adj.)
• : تعریف: a set-up in a factory whereby a product being put together passes, in moving along a track, conveyor belt, or the like, a succession of stations with workers, each of whom adds, adjusts, or secures apart to the whole.

جمله های نمونه

1. Last year the millionth truck rolled off the assembly line.
[ترجمه مسلمی] سال گذشته میلیونمین کامیون از خط منتاژ رانده شد.
|
[ترجمه گوگل]سال گذشته میلیونمین کامیون از خط مونتاژ خارج شد
[ترجمه ترگمان]سال گذشته یک هزارم truck از خط تولید خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He works on the assembly line at the local car factory.
[ترجمه گوگل]او در خط مونتاژ کارخانه خودروسازی محلی کار می کند
[ترجمه ترگمان]او در خط مونتاژ کارخانه اتومبیل محلی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My job at the assembly line of the car factory is rather monotonous.
[ترجمه گوگل]کار من در خط مونتاژ کارخانه اتومبیل یکنواخت است
[ترجمه ترگمان]کار من در خط مونتاژ کارخانه ماشین نسبتا یکنواخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new assembly line will go on-stream next week.
[ترجمه گوگل]یک خط مونتاژ جدید هفته آینده راه اندازی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک خط مونتاژ جدید در هفته آینده ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was proud of his fully mechanized assembly line and wanted to show it off.
[ترجمه گوگل]او به خط مونتاژ کاملاً مکانیزه خود افتخار می کرد و می خواست آن را به رخ بکشد
[ترجمه ترگمان]او به خط مونتاژ کاملا مکانیزه خود افتخار می کرد و می خواست آن را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the assembly line claimed a heavy toll in their numbers and social relevance.
[ترجمه گوگل]اما خط مونتاژ متحمل تلفات سنگینی در تعداد و ارتباط اجتماعی آنها شد
[ترجمه ترگمان]اما خط مونتاژ تلفات سنگینی را در تعداد آن ها و ارتباط اجتماعی اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The inherent frustrations of assembly line work are also to be found in housework.
[ترجمه گوگل]ناامیدی ذاتی کار خط مونتاژ نیز در کارهای خانه یافت می شود
[ترجمه ترگمان]مشکلات ذاتی کار خط مونتاژ نیز در کاره ای خانه یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The auto assembly line epitomizes the conditions that contribute to employee dissatisfaction.
[ترجمه گوگل]خط مونتاژ خودرو مظهر شرایطی است که به نارضایتی کارکنان کمک می کند
[ترجمه ترگمان]خط مونتاژ خودکار به طور خلاصه شرایطی را بیان می کند که به نارضایتی کارمندان کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The philosophy of the assembly line was to break down the work into simple elements that required no special training.
[ترجمه گوگل]فلسفه خط مونتاژ این بود که کار را به عناصر ساده ای تقسیم کند که نیازی به آموزش خاصی نداشت
[ترجمه ترگمان]فلسفه خط مونتاژ این بود که کار را به عناصر ساده ای تقسیم کند که به هیچ آموزش خاصی نیاز نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One day the assembly line is grinding out station wagons or Styrofoam, the next day jeeps or Plexiglas.
[ترجمه گوگل]یک روز خط مونتاژ در حال سنگ زنی استیشن واگن ها یا فوم های پلی اتیلن است، روز دیگر جیپ ها یا پلکسی گلاس
[ترجمه ترگمان]یک روز خط تولید مثل ارابه ها یا Styrofoam یا day یا the یا Plexiglas تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A group of Benn's assembly line girls came in, joined them for half an hour, and went out again.
[ترجمه گوگل]گروهی از دختران خط مونتاژ بنن وارد شدند و نیم ساعت به آنها پیوستند و دوباره بیرون رفتند
[ترجمه ترگمان]یک دسته از دخترهای گروه Benn وارد شدند و نیم ساعت به آن ها پیوستند و دوباره بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Manufacturing engineer working on assembly line design.
[ترجمه گوگل]مهندس ساخت و ساز که روی طراحی خط مونتاژ کار می کند
[ترجمه ترگمان]مهندسی ساخت روی طراحی خط مونتاژ کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The assembly line is giving way to quality circles, and quality rather than quantity is becoming the watchword.
[ترجمه گوگل]خط مونتاژ جای خود را به دایره های کیفیت داده است و کیفیت به جای کمیت در حال تبدیل شدن به کلمه اصلی است
[ترجمه ترگمان]خط مونتاژ به حلقه های کیفیت و کیفیت در حال تبدیل شدن به \"شعار\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This time, Chrysler's assembly line in Newark, Delaware, and several other plants will bear many losses.
[ترجمه گوگل]این بار، خط مونتاژ کرایسلر در نیوآرک، دلاور و چندین کارخانه دیگر متحمل ضررهای زیادی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این بار، خط مونتاژ کرایسلر در نیوآرک، دلاویر و چندین نیروگاه دیگر متحمل خسارت های زیادی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We're installing the new assembly line from Giant Building Machinery Inc.
[ترجمه گوگل]ما در حال نصب خط مونتاژ جدید از Giant Building Machinery Inc هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال نصب خط مونتاژ جدید از ماشین آلات ساختمانی غول پیکر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] خط تولید - خط منتاژ
[ریاضیات] خط همگذاری، خط تولید، مسیر مونتاژ، خط مونتاژ، خط زنجیر مونتاژ

انگلیسی به انگلیسی

• production method where products are manufactured by several people in a row and each person performs a specific job
an assembly line is an arrangement of workers and machines in a factory where the product passes from one worker to another until it is finished.

پیشنهاد کاربران

Here are the root words, collocations, and derivatives of **ASSEMBLY**, along with five example sentences for each, progressing from easy to hard.
- - -
### **Root Word: ASSEMBLY**
**Meaning**: A group of people gathered for a common purpose or the act of putting things together.
...
[مشاهده متن کامل]

#### **Example Sentences:**
1. **The school had an assembly today. **
امروز در مدرسه یک جلسه برگزار شد. 🏫
2. **The workers finished the assembly of the machine. **
کارگران مونتاژ دستگاه را به پایان رساندند. 🏭
3. **The assembly of experts discussed the new law. **
مجمع کارشناسان درباره قانون جدید بحث کردند. ⚖️
4. **The national assembly will vote on the new policy next week. **
مجمع ملی هفته آینده در مورد سیاست جدید رأی خواهد داد. 🗳️
5. **The complex assembly of spacecraft requires advanced engineering skills. **
مونتاژ پیچیده فضاپیما نیاز به مهارت های پیشرفته مهندسی دارد. 🚀
- - -
### **Derivative: ASSEMBLE ( Verb ) **
**Meaning**: To gather together or to put together parts of something.
#### **Example Sentences:**
1. **The students assembled in the hall. **
دانش آموزان در سالن جمع شدند. 🏫
2. **He assembled the furniture by himself. **
او مبلمان را خودش سرهم کرد. 🛋️
3. **Scientists assembled data from various sources. **
دانشمندان داده ها را از منابع مختلف جمع آوری کردند. 📊
4. **The engineers assembled the robotic arm with precision. **
مهندسان بازوی رباتیک را با دقت سرهم کردند. 🤖
5. **A team of diplomats was assembled to negotiate the peace treaty. **
یک تیم از دیپلمات ها برای مذاکره درباره معاهده صلح گرد هم آمدند. 🌍🤝
- - -
### **Collocation: GENERAL ASSEMBLY**
**Meaning**: A formal meeting of members, often used for legislative or international organizations.
#### **Example Sentences:**
1. **The United Nations General Assembly meets annually. **
مجمع عمومی سازمان ملل هر سال تشکیل جلسه می دهد. 🌍
2. **All students attended the general assembly at school. **
همه دانش آموزان در مجمع عمومی مدرسه شرکت کردند. 🏫
3. **The general assembly voted on the new resolution. **
مجمع عمومی درباره قطعنامه جدید رأی گیری کرد. 🗳️
4. **The company’s general assembly discussed future investments. **
مجمع عمومی شرکت درباره سرمایه گذاری های آینده بحث کرد. 💼
5. **The general assembly of world leaders addressed global challenges. **
مجمع عمومی رهبران جهان به چالش های جهانی پرداخت. 🌐
- - -
### **Derivative: ASSEMBLY LINE**
**Meaning**: A manufacturing process where a product is assembled in steps by different workers or machines.
#### **Example Sentences:**
1. **Cars are made on an assembly line. **
خودروها روی خط مونتاژ ساخته می شوند. 🚗
2. **The workers on the assembly line must be fast. **
کارگران در خط مونتاژ باید سریع باشند. ⚙️
3. **The factory introduced a new robotic assembly line. **
کارخانه یک خط مونتاژ رباتیک جدید معرفی کرد. 🤖
4. **The efficiency of the assembly line reduced production costs. **
بهره وری خط مونتاژ هزینه های تولید را کاهش داد. 📉
5. **The introduction of automation in assembly lines revolutionized the industry. **
معرفی اتوماسیون در خطوط مونتاژ، صنعت را متحول کرد. 🔧💡
- - -
### **Collocation: LEGISLATIVE ASSEMBLY**
**Meaning**: A group of elected officials who make laws.
#### **Example Sentences:**
1. **The legislative assembly passed a new law. **
مجلس قانونگذاری یک قانون جدید تصویب کرد. ⚖️
2. **The members of the legislative assembly debated the issue. **
اعضای مجلس قانونگذاری درباره این موضوع بحث کردند. 🏛️
3. **The legislative assembly represents the voice of the people. **
مجلس قانونگذاری نماینده صدای مردم است. 🗣️
4. **A new bill was introduced in the legislative assembly. **
یک لایحه جدید در مجلس قانونگذاری مطرح شد. 📜
5. **The legislative assembly plays a crucial role in shaping national policies. **
مجلس قانونگذاری نقش مهمی در شکل دهی سیاست های ملی دارد. 🏛️📊
chatgpt

assembly line ( n ) ( also production line ) e. g. workers on the assembly line.
assembly line
[مدیریت و اقتصاد سلامت] خط مونتاژ
Assembly Line & Production Line
خط تولید Production line
خط مونتاژ Assembly line
منبع: ویکیپدیا
خط تولید، خط مونتاژ

بپرس