assailant

/əˈseɪlənt//əˈseɪlənt/

معنی: عدو، حمله کننده
معانی دیگر: مهاجم، ضارب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who attacks another with intent to injure physically, socially, or emotionally.
مترادف: assailer, assaulter, attacker
مشابه: adversary, aggressor, antagonist, mugger, opponent, slanderer

- There were many witnesses to the attack, but the police are still in search of the assailant.
[ترجمه گوگل] شاهدان زیادی برای این حمله وجود داشت، اما پلیس همچنان در جستجوی ضارب است
[ترجمه ترگمان] دلایل زیادی برای حمله وجود دارد، اما پلیس هنوز در جستجوی کسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the assailant was a thirty-year old, male caucasian
ضارب مردی سی ساله و سفیدپوست بود.

2. the victim seems to have struggled with his assailant
بنظر می رسد که مقتول با ضارب خود مبارزه ی بدنی کرده است.

3. She grappled with her assailant but he got away.
[ترجمه گوگل]او با ضارب خود دست و پنجه نرم کرد اما او فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او با کسی گلاویز شده بود، اما فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was unable to recognize his assailant in the dark.
[ترجمه گوگل]او در تاریکی قادر به شناسایی ضارب خود نبود
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست کسی را که در تاریکی به او حمله کرده بود بشناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Other party-goers rescued the injured man from his assailant.
[ترجمه گوگل]دیگر مهمانداران مرد مجروح را از دست ضاربش نجات دادند
[ترجمه ترگمان]سایر party مرد زخمی را از مهاجم نجات دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When her assailant spoke he sounded almost offended, which struck Rachel as strange since she appeared to be the injured party.
[ترجمه گوگل]وقتی ضارب او صحبت کرد، تقریباً آزرده به نظر می رسید، که راشل عجیب به نظر می رسید، زیرا به نظر می رسید که او طرف آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]وقتی که مهاجم شروع به صحبت کرد، او تقریبا رنجیده خاطر به نظر می رسید، که را شل به همان اندازه که به نظر می رسید او یک حزب زخمی است، عجیب به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When her assailant is released and rapes again, her only recourse is yet again violent revenge.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ضارب او آزاد می شود و دوباره تجاوز می کند، تنها راه او دوباره انتقام خشونت آمیز است
[ترجمه ترگمان]وقتی که مهاجم آزاد و rapes، تنها متوسل به انتقام شدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The assailant approached another woman on Baden Avenue near Maple Avenue, grabbed her shoulders, kissed and mauled her.
[ترجمه گوگل]ضارب در خیابان بادن در نزدیکی خیابان میپل به زن دیگری نزدیک شد، شانه های او را گرفت، بوسید و او را مورد ضرب و شتم قرار داد
[ترجمه ترگمان]مهاجم به زن دیگری در خیابان پل می پل نزدیک شد، شانه های او را گرفت و او را بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kim described her assailant as a white male in his 20s or 30s who reminded her of Timothy McVeigh.
[ترجمه گوگل]کیم ضارب خود را مردی سفیدپوست 20 یا 30 ساله توصیف کرد که او را به یاد تیموتی مک وی می انداخت
[ترجمه ترگمان]کیم مهاجم را مردی سفیدپوست در دهه ۲۰ یا ۳۰ ثانیه توصیف کرد که او را به یاد تیموتی مک وی می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The assailant struck several blows before he was restrained.
[ترجمه گوگل]ضارب قبل از مهار چندین ضربه وارد کرد
[ترجمه ترگمان]مهاجم قبل از اینکه مهار شود چندین ضربه نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tiny though she was compared with her assailant, she fought like a wildcat.
[ترجمه گوگل]هرچند کوچک با مهاجمش مقایسه می شد، اما مثل یک گربه وحشی می جنگید
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه با ضارب در مقایسه بود، او مثل یک گربه وحشی جنگید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can you describe your assailant?
[ترجمه گوگل]می توانید ضارب خود را توصیف کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی assailant رو توصیف کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His assailant brought a boot down on his hand, and the sword twisted from his grasp.
[ترجمه گوگل]ضارب او چکمه ای را روی دستش آورد و شمشیر از دستش پیچید
[ترجمه ترگمان]مهاجم با یک چکمه به دستش ضربه زد و شمشیر از چنگش بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He described the assailant as a tall man with a big head and bushy hair.
[ترجمه گوگل]او ضارب را مردی بلند قد با سر بزرگ و موهای پرپشت توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او مهاجم را به عنوان مردی قد بلند و سر بزرگ و موهای پرپشت توصیف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her assailant lunged, stabbing at her again and again.
[ترجمه گوگل]ضارب او پرید و بارها و بارها به او چاقو زد
[ترجمه ترگمان]مهاجم به او حمله ور شد و دوباره و دوباره به او ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدو (اسم)
opponent, adversary, enemy, hostile, foe, antagonist, oppositionist, assailant, contestant, gutfighter

حمله کننده (اسم)
assailant, aggressor, invader, rusher, launcher

انگلیسی به انگلیسی

• attacker, assaulter, aggressor
someone's assailant is a person who physically attacks them; a formal word.

پیشنهاد کاربران

حمله گر، حمله کننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : assail
✅️ اسم ( noun ) : assailant
✅️ صفت ( adjective ) : assailable
✅️ قید ( adverb ) : _
noun
🔴 [count] formal : a person who attacks someone violently
◀️ She said that her assailant [=the person who attacked her] was wearing a mask.
◀️ The assailant was a thirty - year old, male Caucasian : ضارب مردی سی ساله و سفیدپوست بود.
شخصی که به دیگری حمله می کند، چه به صورت فیزیکی و چه کلامی

بپرس