aspirator

/ˈæspɪreɪtər//ˈæspɪreɪtə/

معنی: بادبزن هواکش، هواکش، چرک کش
معانی دیگر: دستگاه مکنده، مکینه، (پزشکی - دستگاهی که مایعات و گاز جمع شده در اندام بدن را بیرون می کشد) هواکش، بادکش، مکشگر، هواکش نام دستگاه، چرک کش در جراحی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a device that removes gas or fluids by suction, esp. one used to evacuate a body cavity.

جمله های نمونه

1. Typically the vacuum is generated by a water aspirator or a membrane pump.
[ترجمه گوگل]به طور معمول خلاء توسط یک مکنده آب یا یک پمپ غشایی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]به طور معمول خلا توسط یک پمپ آب و یا یک پمپ غشا ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And this suction aspirator is applicable to clearing up cottonseed in oil plants.
[ترجمه گوگل]و این مکش مکنده برای پاکسازی پنبه دانه در گیاهان روغنی قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]و این مکش (مکش)برای تمیز کردن علوفه در کارخانه های روغن صادق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Never push the aspirator too far into the nostril and always dry thoroughly after each use.
[ترجمه گوگل]هرگز آسپیراتور را بیش از حد به داخل سوراخ بینی فشار ندهید و همیشه پس از هر بار استفاده کاملاً خشک کنید
[ترجمه ترگمان]هرگز the را بیش از حد در سوراخ بینی قرار ندهید و همیشه بعد از هر استفاده خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To Clean: Rinse aspirator in warm soapy water before first use and after every use.
[ترجمه گوگل]برای تمیز کردن: قبل از اولین استفاده و بعد از هر بار استفاده، آسپیراتور را در آب گرم و صابون بشویید
[ترجمه ترگمان]برای تمیز کردن: قبل از استفاده اولیه و بعد از هر استفاده، Rinse را در آب صابون warm گرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wastewater samples is transmitted by an air - operated aspirator to the liquid injection valve.
[ترجمه گوگل]نمونه های فاضلاب توسط یک آسپیراتور هوا به شیر تزریق مایع منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]نمونه های آب فاضلاب به وسیله an که توسط هوا به دریچه تزریق مایع منتقل می شود منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention relates to an exhaust unit of the vacuum cleaner, which can shield the air outlet of the aspirator, as a result avoids the unclean part exposure and beautifies its appearance.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک واحد اگزوز جاروبرقی است که می تواند از خروجی هوای مکنده محافظت کند، در نتیجه از قرار گرفتن در معرض قسمت ناپاک جلوگیری کرده و ظاهر آن را زیبا می کند
[ترجمه ترگمان]این اختراع به یک دستگاه اگزوز از جاروبرقی مربوط می شود که می تواند از دریچه هوا of محافظت کند، در نتیجه از قرار گرفتن بخش آلوده و آشکار کردن ظاهر آن جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The machine is supply with widia cutter, anti accident system and dust aspirator.
[ترجمه گوگل]دستگاه دارای کاتر ویدیا، سیستم ضد تصادف و آسپیراتور گرد و غبار می باشد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه با سیستم anti، سیستم مقابله با تصادف و گرد و غبار، تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods Aspiration therapy by using electric resonating negative pressure fat aspirator was applied to 26 patients.
[ترجمه گوگل]روش‌ها آسپیراسیون درمانی با استفاده از آسپیراتور چربی فشار منفی تشدید کننده الکتریکی بر روی 26 بیمار اعمال شد
[ترجمه ترگمان]روش های درمانی Aspiration با استفاده از aspirator های فشار منفی تشدید کننده به ۲۶ بیمار اعمال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بادبزن هواکش (اسم)
aspirator

هواکش (اسم)
ventilator, aspirator

چرک کش (اسم)
aspirator, drainpipe

تخصصی

[شیمی] مکنده، مکش، مکینه، (دستگاهی که مایعات و گاز جمع شده در اندام بدن را بیرون می کشد) هواکش، بادکش، مکشگر
[زمین شناسی] مکش از این وسیله زمانی می توانیم استفاده کینم که بخواهیم محلولی سمی دارد را توسط پیپت برداریم. این وسیله به انتهای پیپت وصل می شودو کار مکش را انجام می دهد.
[بهداشت] آسپیراتور
[نساجی] عامل پاک کننده - ماده پاک کننده - وسیله پاک کننده
[معدن] غبارگیر (ایمنی)

انگلیسی به انگلیسی

• instrument which removes air; instrument which removes fluid

پیشنهاد کاربران

✔️instrument which removes air
دستگاهی که گاز جمع شده در یک مکان را بیرون می کشد،
فن هواکش،
دستگاه مکنده
While cleaning filters or cooler fins, use adequate air 💥aspirator

بپرس