- To publish a novel has always been her aspiration.
[ترجمه گوگل] انتشار یک رمان همیشه آرزوی او بوده است [ترجمه ترگمان] انتشار یک رمان همیشه آرزوی او بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the exhalation of breath during speech. • مشابه: articulation, breathing, exhalation, expiration
جمله های نمونه
1. She was filled with the aspiration to succeed in life.
[ترجمه گوگل]او مملو از آرزوی موفقیت در زندگی بود [ترجمه ترگمان]او سرشار از آرزو بود که در زندگی موفق شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He has never had any aspiration to earn a lot of money.
[ترجمه گوگل]او هرگز هیچ آرزویی برای کسب درآمد زیاد نداشته است [ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت آرزو نداشته که یه عالمه پول در بیاره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The aspiration towards some sort of rational understanding of the causal relationship is probably the best we can achieve.
[ترجمه گوگل]آرزوی داشتن نوعی درک منطقی از رابطه علی احتمالاً بهترین چیزی است که می توانیم به آن دست یابیم [ترجمه ترگمان]تمایل به نوعی درک منطقی از رابطه علی احتمالا بهترین چیزی است که ما می توانیم به آن دست یابیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. New Aspiration, a prospective coalition partner, was already under public pressure against the inclusion of tainted politicians in the line-up.
[ترجمه گوگل]آرمان نو، یک شریک احتمالی ائتلافی، از قبل تحت فشار عمومی علیه گنجاندن سیاستمداران آلوده در صف قرار داشت [ترجمه ترگمان]نیو Aspiration، یک شریک ائتلافی آینده، هم اکنون تحت فشار عمومی بر علیه گنجاندن سیاستمداران لکه دار در این خط بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The most useful diagnostic procedure is aspiration and analysis of synovial fluid from an affected joint.
[ترجمه گوگل]مفیدترین روش تشخیصی آسپیراسیون و تجزیه و تحلیل مایع سینوویال از مفصل آسیب دیده است [ترجمه ترگمان]موثرترین روش تشخیصی، آرزوی و تحلیل سیال synovial از مفصل آسیب دیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We describe two cases of accidental aspiration of a foreign body after use of a metered dose inhaler.
[ترجمه گوگل]ما دو مورد آسپیراسیون تصادفی جسم خارجی را پس از استفاده از یک استنشاقی با دوز اندازه گیری شده شرح می دهیم [ترجمه ترگمان]ما دو مورد از آرزوی اتفاقی یک جسم خارجی پس از استفاده از یک دستگاه تنفسی دارای مقدار مورد نیاز را شرح می دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This experience of a tight community of shared aspiration is rare in a novelist's lonely life.
[ترجمه بهرام] چنین تجربه ی یک ارتباط گروهی نزدیک و تنگاتنگ با آرمانی مشترک، اتفاقی نادر در زندگی تنهایی و منزویانه ی رمان نویس است.
|
[ترجمه گوگل]این تجربه یک جامعه فشرده از آرزوهای مشترک در زندگی تنهایی یک رمان نویس نادر است [ترجمه ترگمان]این تجربه یک جامعه تنگ از آرمان های مشترک در زندگی تنهایی رمان نویس نادر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Remove the medium by aspiration, leaving the bacterial pellet as dry as possible.
[ترجمه بهرام] آن فضای واسط ( میانجی ) را با مکش هوا حذف کنید تا توده ( گوله ی ) باکتریایی تا حد ممکن خشک شود.
|
[ترجمه گوگل]محیط را با آسپیراسیون بردارید و گلوله باکتری را تا حد امکان خشک کنید [ترجمه ترگمان]محیط را با اشتیاق حذف کنید و گلوله باکتری را تا جایی که ممکن است خشک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The universe is animated by an all-pervasive aspiration to a higher state, a greater perfection as embodied in the Prime Mover.
[ترجمه بهرام] جهان به وسیله ی اشتیاقی فراگیر به حالتی ( حالی، وضعیتی ) برتر به حرکت درمی آید، کمال مطلوب تری که در همان نیرو - محرکه ی آغازین جاساز شده است ( کمال مطلوب تری که در جان مایه ی همان نیرو - محرکه ی آغازین قرار داشته است )
|
[ترجمه گوگل]جهان با یک آرزوی فراگیر به حالتی بالاتر متحرک شده است، یک کمال بیشتر همانطور که در Prime Mover تجسم یافته است [ترجمه ترگمان]جهان به وسیله یک آرزوی فراگیر برای یک دولت بالاتر، یک کمال بالاتر که در the نشان داده شده است، انیمیشنی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is a triumph of aspiration and worship, salvation and conscience, over the compulsions of the flesh.
[ترجمه بهرام] این پیروزی شوق و نیایش، رستگاری و انضباط بر اجبارها و محدودیت های تن و بدن است.
|
[ترجمه گوگل]این پیروزی آرزو و پرستش، نجات و وجدان است بر اجبارهای جسم [ترجمه ترگمان]این پیروزی، پیروزی و worship، رستگاری و عذاب وجدان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. My greatest aspiration is to work towards a clean healthy environment for all humanity.
[ترجمه گوگل]بزرگترین آرزوی من این است که برای یک محیط سالم سالم برای تمام بشریت تلاش کنم [ترجمه ترگمان]بزرگ ترین آرزوی من کار کردن به یک محیط سالم تمیز برای همه بشریت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Discussion Aspiration of a foreign body during use of an inhaler has been infrequently reported since the first report in 198
[ترجمه گوگل]بحث آسپیراسیون جسم خارجی در حین استفاده از دستگاه تنفسی از اولین گزارش در سال 198 به ندرت گزارش شده است [ترجمه ترگمان]بحث در مورد استفاده از یک بدنه خارجی در طول استفاده از یک دستگاه تنفسی به ندرت از زمان اولین گزارش در ۱۹۸ مورد گزارش شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Attempts to measure bile salts directly by continuous aspiration have produced conflicting results.
[ترجمه Learner] تلاشها برای اندازه گیری نمک صفراوی از طریق دم زنی نتایج متناقضی تولید کرده است
|
[ترجمه گوگل]تلاشها برای اندازهگیری مستقیم نمکهای صفراوی با آسپیراسیون مداوم نتایج متناقضی را به همراه داشته است [ترجمه ترگمان]تلاش برای اندازه گیری نمک های صفرای به طور مستقیم با تمایل پیوسته باعث ایجاد نتایج متناقض شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Aspiration cytology of the neck mass showed only amorphous, necrotic material.
[ترجمه گوگل]سیتولوژی آسپیراسیون توده گردن فقط مواد بی شکل و نکروزه را نشان داد [ترجمه ترگمان]Aspiration cytology از جرم گردن فقط آمورف، مواد necrotic را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. For many, aspiration to higher things through promotion was tied up with the idea of a larger wage-packet.
[ترجمه Learner] برای بسیاری آرزوی چیزهای بالاتر از طریق ارتقا ، به ایده پاکت حقوق بزرگتر ، گره خورده
|
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، آرزوی چیزهای بالاتر از طریق ارتقاء با ایده یک بسته دستمزد بزرگتر گره خورده بود [ترجمه ترگمان]برای بسیاری، اشتیاق به چیزهای بالاتر از طریق تبلیغات با ایده یک بسته دست مزد بزرگ تر بسته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• longing, strong desires to achieve and complete something, ambition, goal, dream; (medicine) act of inhaling, breathing in; drawing in of air or other gases; removal of fluid or other material from the body by suction (medicine) someone's aspirations are their ambitions to achieve something.
پیشنهاد کاربران
Her aspiration to become a renowned scientist motivated her to pursue advanced studies in physics. Despite numerous challenges, his aspiration to start his own business never wavered. They discussed their aspirations for a better future during the community meeting. My aspiration to travel to every continent has been a lifelong dream. She dedicated countless hours to her aspiration of mastering the piano. His aspiration to make a positive impact on society led him to volunteer regularly. They nurtured their children's aspirations by providing them with various educational opportunities. My aspiration to write a book about my adventures keeps me motivated. She faced many obstacles, but her aspiration to become an artist kept her going. His aspiration to excel in his career drives him to continuously improve his skills. ... [مشاهده متن کامل]
Copilot skype
She has a strong aspiration to become a doctor. His aspiration is to travel the world. They shared their aspirations for the future. My aspiration is to write a novel one day. She works hard to achieve her aspirations. ... [مشاهده متن کامل]
His aspiration to help others is inspiring. They have high aspirations for their children. My aspiration is to learn a new language. She never gave up on her aspirations. His aspiration to succeed drives him every day.
✍ توضیح: A strong desire to achieve something or reach a goal 🎯💭 🔍 مترادف: Ambition, Goal ✅ مثال: Her aspiration to become a doctor motivated her throughout her studies.
1. آرزو. امید. ارمان 2. مکیدن. مکش 3. ( زبان شناسی ) دمِش 4. استنشاق مثال: the modesty of his aspirations اعتدال و میانه روی در آرزوهایش
A low aspiration guy : کسی که جاه طلبی کمی داره - فردی با آرزوهای کم
SYN: ambition Would you like to be a singer? While I enjoy singing as a hobby, I don’t have any aspirations to be a professional singer. I am content with singing for fun and sharing my love of music with others
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : aspir/ation ✅ تلفظ واژه: as - pi - RĀ - shun ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: 1. کشیدن مایع از یک حفره توسط مکش 2. ورود اتفاقی ماده ی خارجی به داخل ریه ها ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
[پزشکی] 1. کشیدن مایع از یک حفره توسط مکش 2. ورود اتفاقی ماده ی خارجی به داخل ریه ها
[پزشکی ] آسپیراسیون: ورود مواد خارجی ( معمولا از داخل معده یا دهان ) به ریه ها به هنگام دم و تنفس
آمال و آرزو ها aspirations
کشیده شدن مادۀ خارجی نظیر محتویات معده به داخل مجرای تنفسی در حین دم
جاه طلبی
Pulmonary aspiration is when you inhale food, stomach acid, or saliva into your lungs.
aspiration ( علوم پایۀ پزشکی ) واژه مصوب: برون کِشی تعریف: بیرون کشیدن محتویات حفره ها یا بافت های بدن با مَکش
عروج یا صعود
ارزو
a strong desire to achieve something high or great
داخل دادن اجسام خارجی ( غذا و . . ) با تنفس
دمش ( در زبانشناسی )
در علوم پزشکی: خارج کردن مایع از یک حفره با روش ساکشن کردن
goal/aim امیال و اهداف
بلندپروازی
سودا
ترجمه تخصصی این واژه در علوم ورزشی به معنای مکش است.